کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کلاسه
/kelāse/
معنی
طبقه؛ شماره؛ رده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ردهبندی، طبقهبندی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلاسه
لغتنامه دهخدا
کلاسه . [ ک َ / ک ُ س َ / س ِ ] (اِخ ) نام جایی و مقامی است . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ). موضعی است در دمشق . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). نام موضعی . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) : یکی از صلحای لبنان که مقامات او دردیار عرب مذکور بود و کرامات مشهور به جام...
-
کلاسه
لغتنامه دهخدا
کلاسه . [ ک َ س َ / س ِ ] (اِ) نام جانوری . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
کلاسه
لغتنامه دهخدا
کلاسه . [ ک ِ س َ / س ِ ] (اِ) مأخوذ از کِلس و بمعنی چونه و آهک و گچ ، چنانکه در کنزآمده . پس معنی کلاسه آنچه از چونه ساخته باشند چنانکه حباله بمعنی دام که از حبل ساخته می شود. (غیاث ).و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
کلاسه
واژگان مترادف و متضاد
ردهبندی، طبقهبندی
-
کلاسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: classé] kelāse طبقه؛ شماره؛ رده.
-
کلاسه
فرهنگ فارسی معین
(کِ س ) [ فر. ] (اِ.) 1 - آن چه در رده ها یا طبقه های مشخص مرتب و دسته بندی شده باشد، رده بندی شده ، طبقه بندی . (فره ). 2 - نمرة پشت پرونده .
-
جستوجو در متن
-
kloesse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاسه
-
طبقهبندی کردن
واژگان مترادف و متضاد
دستهبندی کردن، ردهبندی کردن، کلاسه کردن، گردهبندی کردن
-
طبقهبندی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دستهبندی، ردهبندی، کلاسمان، کلاسه، گروهبندی ۲. طبقهسازی
-
خانقاه اندلسیه
لغتنامه دهخدا
خانقاه اندلسیه . [ ن َ / ن ِ هَِ اُ دُ ل ُ سی ی َ ] (اِخ ) این خانقاه در مشرق عزیزیه و اشرفیه نزدیک کلاسه و چسبیده به جقمقیه در غرب شمیصانیه واقع و بنام ابوعبداﷲ اندلسی معروف بوده است . شهاب الدین احمد قبانی از صوفیان معروف این خانقاه می باشد. (از خط...
-
رده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) rade ۱. رج؛ رجه؛ صف؛ رسته؛ قطار: ◻︎ رده برکشیده سپاهش دو میل / به دست چپش هفتصد زندهپیل (فردوسی: ۱/۱۶).۲. (زیستشناسی) از واحدهای ردهبندی جانوران و گیاهان که پس از شاخه و قبل از راسته قرار دارد.۳. مقام.۴. کلاسه.
-
گردآباد
لغتنامه دهخدا
گردآباد. [ گ ِ ] (اِخ )دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ،واقع در 10هزارگزی شمال ارومیه ، در مسیر راه شوسه ٔ ارومیه به سلماس . هوای آن معتدل و دارای 526 تن جمعیت است . آب آن از نازلوچای و چشمه . محصول آنجا غلات ، توتون ، کشمش ، چغندر ...
-
سلطان احمد
لغتنامه دهخدا
سلطان احمد. [ س ُ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لکستان بخش سلماس شهرستان خوی . دارای 850 تن سکنه و آب آن از رود زولا است . محصول آن غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری وصنایع دستی جاجیم بافی است . راه مالرو و دبستان 5 کلاسه ٔ نوبنیاد دارد....
-
صمدآباد
لغتنامه دهخدا
صمدآباد. [ ص َ م َ ](اِخ ) دهی جزء دهستان زهرا بخش بوئین شهرستان قزوین 6000 گزی شمال بوئین سر راه شاه عباسی معروف قزوین به اصفهان واقع است . جلگه ، معتدل . سکنه ٔ آن 428 تن . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، یونجه ، چغندرقند، انگور و میوه جات . شغل ...