کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلعة
لغتنامه دهخدا
کلعة. [ ک ِل َ ع َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کِلع. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کِلع شود.
-
کلئة
لغتنامه دهخدا
کلئة. [ ک َ ل ِ ءَ ] (ع ص ) ارض کلئة، زمین گیاه ناک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
کَلاتِ
لهجه و گویش گنابادی
kalate در گویش گنابادی روستای خالی از سکنه و متروکه را گویند.
-
جستوجو در متن
-
قلعه
فرهنگ واژههای سره
دژ، کلات
-
پشلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pe(o)šlang قلعهای که بالای کوه ساخته شود؛ کلات؛ کلاته.
-
لایین نو
واژهنامه آزاد
روستایی درخراسان رضوی از توابع شهرستان کلات نادری که ما بین شهرستان کلات نادری و شهرستان درگز، در 180کیلومتری مشهد واقع شده است.
-
کلاته
فرهنگ فارسی معین
(کَ تِ) (اِ.) نک کلات .
-
ارگ
واژگان مترادف و متضاد
حصن، دژ، صرح، قصر، قلعه، کاخ، کلات
-
پساکو
لغتنامه دهخدا
پساکو. [ پ َ ] (اِخ ) یکی از بلوک کلات خراسان است .
-
قلاط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: کلات ؟] [قدیمی] qolāt ۱. کلات؛ قلعه.۲. ده.۳. قلعهای که بر روی کوه ساخته شده باشد.
-
بارو
واژگان مترادف و متضاد
باره، برجوبارو، برج، حصار، حصن، دژ، دیوار، قلعه، کلات، کوت، کوشک
-
پشلنک
فرهنگ فارسی معین
(پُ یا پِ لَ) (اِ.) 1 - قلعه ای که بالای کوه سازند، کلات . 2 - ابزاری که بنایان به وسیلة آن دیوار را سوراخ می کنند.
-
دزگاه
لغتنامه دهخدا
دزگاه . [ دِ ] (اِ مرکب ) قلعه . قلعه جای : کلات دیهی کوچک باشد و بیشتر بر کوه باشد چون دزگاهی . (فرهنگ اسدی ).
-
چرم
لغتنامه دهخدا
چرم . [ چ َ رَ ] (اِخ ) نام دهی در کلات . (ناظم الاطباء).دهی از دهستان قاین بخش کلات شهرستان دره گز که در 15هزارگزی جنوب باختری کلات واقع شده است . دره و گرمسیراست و 765 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات وعدس ، شغل اهالی زراعت و مالداری ، راهش ...
-
حصار
لغتنامه دهخدا
حصار. [ ح ِ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز. واقع در 46هزارگزی شمال باختری کلات . ناحیه ای است واقع در دره ، سردسیر. دارای 14 تن سکنه میباشد. دارای جنگل چنار است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).