کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ابن کلاب
لغتنامه دهخدا
ابن کلاب . [ اِ ن ُ ک ُل ْ لا ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن کلاب القطان . از متکلمین بابیه ٔ حشویه . او را با عبادبن سلیمان مناظرات بوده . و ابن کلاب گوید کلام خدا خدای است . و عباد گوید که ابن کلاب در این قول ترسا باشد. ابوالعباس بغوی گوید در دارالروم [ ظ...
-
جستوجو در متن
-
فثیمون
لغتنامه دهخدا
فثیمون . [ ] (اِخ ) ابن کلاب . رجوع به ابن کلاب شود.
-
clappe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاب
-
گلا ویزی
دیکشنری فارسی به عربی
کلاب
-
دست بگریبانی
دیکشنری فارسی به عربی
کلاب
-
دست بگریبان شدن
دیکشنری فارسی به عربی
کلاب
-
گلا ویز شدن
دیکشنری فارسی به عربی
کلاب
-
اضبط
لغتنامه دهخدا
اضبط. [ اَ ب َ ] (اِخ ) ابن کلاب . بطنی از بنی کلاب چنانکه بنوالاضبط. (منتهی الارب ). اضبطبن کلاب بن ربیعة و نام وی کعب است و بنوالاضبط بطنی از بنی کلاب اند. (از تاج العروس ).
-
club sandwich
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساندویچ باشگاه، کلاب ساندویچ
-
فالق
لغتنامه دهخدا
فالق . [ ل ِ ] (اِخ ) موضعی است مر بنی کلاب را، و در آن آبکی است . (منتهی الارب ). از منازل ابوبکربن کلاب است در نجد. (از معجم البلدان ).
-
قراص
لغتنامه دهخدا
قراص . [ ق ِ ] (اِخ ) آبی است در دیار کلاب متعلق به بنی عمروبن کلاب . (از معجم البلدان ).
-
اشقاح
لغتنامه دهخدا
اشقاح . [ اَ ] (ع اِ) اَشقاح کِلاب ؛ اِسْت ِ کلاب یا کنج دهان آنها. (منتهی الارب ).
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع ُ لا ] (اِخ ) چند چاه است به دیار کلاب . (منتهی الارب ). چاههایی است نزدیک حصا از دیار کلاب . (از معجم البلدان ). چاههایی به دیار بنی کلاب .(از متن اللغة). علا. (معجم البلدان ) (متن اللغة).
-
چنگ
دیکشنری فارسی به عربی
قبضة , کلاب , مخلب , مسمار , مقص