کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلائی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلائی
لغتنامه دهخدا
کلائی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) کلاهی ، مقابل عمامه ای . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن شرف کلائی فرضی شافعی . رجوع به محمد... شود.
-
برد
لغتنامه دهخدا
برد. [ ب ُ ] (ع اِ) نوعی از جامه . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). جامه ای بوده است قیمتی و گرانبها. (یادداشت مؤلف ). پارچه ای که در یمن بافته میشده است یا خاص یمن بوده . قماش که از پشم شتر سازند. (ملخص اللغات حسن خطیب ). قماشی است مخصوص یمن که آنرا برد ...