کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کفی رورو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
roll trailer
کفی رورو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی کفی ویژۀ حمل بار در کشتی رورو
-
واژههای مشابه
-
flat wagon, flat car
واگن کفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن باری بدون دیوار و سقف با کف مسطح، برای جابهجایی بارهای بزرگ
-
level terrain
کفی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] جادهای که شیب آن بین صفر تا سه درصد باشد
-
کفی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← کفه
-
trailer 2
کفی 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وسیلهای سکومانند و چرخدار برای حمل کالا که با اتصال به کشنده جابهجا میشود
-
volar, volaris
کفی 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط یا منسوب به کف دست یا کف پا
-
drawbar trailer
کفی بازودار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی کفی با دو محور که محور چرخشی جلوی آن با بازوی کششی به عقب کشنده متصل میشود
-
برخش کفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← جزءجزء کردن کفی
-
floor plate, ventral plate, bodenplatte
صفحۀ کفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نواری طولی در ناحیۀ شکمی لولۀ عصبی رویان که پییاختههای حرکتی پسمغز و نخاع از آن به وجود میآید
-
flatrack, platform flat, flat 1
بارگُنج کفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] بارگُنجی که دیواره و سقف ندارد و بار بر روی کفی قرار میگیرد
-
reef flat
کفی آبسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] سرِ آبسنگ یا پهنۀ سنگی حاصل از خُردههای مرجانی و ماسه که معمولاً در هنگام فروکشَند خشک است
-
foam fractionation
جزءجزء کردن کفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی روش جداسازی که در آن با ایجاد کف و جمعآوری آن جزئی از یک مایع را، ترجیحاً ازطریق جذب سطحی یا برجذبش در میانای گاز ـ مایع، جدا میکنند متـ . برخش کفی
-
حسبی و کفی
لغتنامه دهخدا
حسبی و کفی . [ ح َ وَ ک َ فا ] (ع جمله ٔ اسمیه ، صوت مرکب ) مخفف حسبی اﷲ وکفانی . بسنده و کافی است مرا خدا. اﷲ حسبی و کفی .