کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کفیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کفیز
/kafiz/
معنی
= قفیز
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کفیز
لغتنامه دهخدا
کفیز. [ک َ ] (اِ) پیمانه ای است برای غلات و آن را معرب کرده قفیز گویند. (آنندراج ). پیمانه ای باشد که بدان چیزها را پیمانه کنند. قفیز معرب آن است . (برهان ) (ناظم الاطباء). جوالیقی نویسد: گمان کنم قفیز اعجمی و معرب باشد. (المعرب ص 275). کویز، کویژ. م...
-
کفیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: kafiz] ‹ کویژ› kafiz = قفیز
-
کفیز
فرهنگ فارسی معین
(کَ فِ) (اِ.) پیمانه .
-
جستوجو در متن
-
کویز
لغتنامه دهخدا
کویز. [ ک َ] (اِ) قفیز. (السامی ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (مهذب الاسماء، از یادداشت ایضاً). کویژ = کفیز = قفیز (معرب ). پهلوی ، کپیچ . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کویژ و قفیز شود.
-
گویژ
لغتنامه دهخدا
گویژ. [ گ َ / گ ِ ] (اِ) ظاهراًمصحف و مبدل کویژ است که معرب آن قفیز باشد و آن کیل و پیمانه ای است که چیزها بدان وزن کنند و پیمایند.(از برهان قاطع). کفیز. کویژ. (برهان ). خویر. قئیز.(واژه نامه ٔ طبری ص 162). رجوع به قفیز و کویژ شود.
-
قفیز
لغتنامه دهخدا
قفیز. [ ق َ ] (معرب ، اِ)یکصدوچهل وچهار گز از زمین . (منتهی الارب ) (فرهنگ نظام از منتخب اللغة). من الارض ، قدر ماءة و اربع و اربعین ذراعاً. (اقرب الموارد). این لفظ در تکلم ایران هست لیکن معنی عامی ندارد بلکه در هر ولایتی مقداری است . (فرهنگ نظام ). ...