کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کفش محله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لنگه کفش
لغتنامه دهخدا
لنگه کفش . [ ل ِ گ َ / گ ِ ک َ ] (اِ مرکب ) یکی از دو تای کفش . یک تای از جفتی کفش . رجوع به لنگه شود.
-
کفش چرخدار
دیکشنری فارسی به عربی
زلاجة
-
بند کفش
دیکشنری فارسی به عربی
رباط الحذاء
-
کفش پوشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حذاء
-
کفش راحتی
دیکشنری فارسی به عربی
صندل , نعال
-
کفش کن
دیکشنری فارسی به عربی
غرفة الانتظار
-
تخت کفش
دیکشنری فارسی به عربی
نعل
-
کفش دوز
دیکشنری فارسی به عربی
صانع الاحذية
-
زبانه کفش
دیکشنری فارسی به عربی
لوحة
-
کفش دوزک
لهجه و گویش تهرانی
کفش دوز
-
کفش ساغری
لهجه و گویش تهرانی
کفشی از چرم ران خر
-
scotch block
کفشخط چوبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعهای چوبی که روی تکۀ مرکزی سوزن یا روی ریل در زیر چرخ قرار میگیرد تا از حرکت خطنورد جلوگیری کند
-
track skate, skate
کفشخط فلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعهای فلزی با بخشی گوِهایشکل که روی ریل قرار میگیرد تا از حرکت خطنورد جلوگیری کند
-
کفش یخ بازی
دیکشنری فارسی به عربی
زلاجة
-
کفش راحتی بی پاشنه
دیکشنری فارسی به عربی
جورب