کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کفتن
/kaftan/
معنی
۱. شکافتن؛ ترکاندن.
۲. (مصدر لازم) ترکیدن؛ شکافته شدن: ◻︎ چو زد تیغ بر فرق آن نامدار / سرش کفت از آن زخم همچون انار (دقیقی: ۱۱۳).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
burst
-
جستوجوی دقیق
-
کفتن
لغتنامه دهخدا
کفتن . [ ک َ ت َ ] (مص ) ازهم باز شدن . (برهان ). شکافته شدن و جدا شدن و از هم بازشدن . (ناظم الاطباء). از هم باز شدن . شکافته شدن .(فرهنگ فارسی معین ). کافته شدن . شکافتن . ترکیدن . غاچ خوردن . ترک برداشتن . (یادداشت مؤلف ) : چو زد تیغ بر فرق آن نا...
-
کفتن
لغتنامه دهخدا
کفتن . [ ک ُ ت َ ] (مص ) شکفتن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کفتن
لغتنامه دهخدا
کفتن . [ ک ُ ت َ ] (مص )کوفتن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || زدن . || سحق کردن و سائیدن . || فرسودن . || بر زمین زدن . (ناظم الاطباء). || کوفته شدن اعصاب . (ناظم الاطباء).
-
کفتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: kāftan] ‹کافتن، کفتیدن، کفیدن› [قدیمی] kaftan ۱. شکافتن؛ ترکاندن.۲. (مصدر لازم) ترکیدن؛ شکافته شدن: ◻︎ چو زد تیغ بر فرق آن نامدار / سرش کفت از آن زخم همچون انار (دقیقی: ۱۱۳).
-
کفتن
فرهنگ فارسی معین
(کَ تَ) (مص م .) شکافتن ، چاک زدن ، باز کردن .
-
واژههای مشابه
-
کُفتن
لهجه و گویش بختیاری
koftan کوفتن، کوبیدن.
-
اُوولَه کُفتَن
لهجه و گویش بختیاری
owla koftan آبله کوبیدن.
-
رِچ کُفتَن
لهجه و گویش بختیاری
reč koftan در مسیر معینى راه رفتن و برف را در زیرپا فشردن تا راهى براى عبور باز شود.
-
میخ کُفتن
لهجه و گویش بختیاری
mix koftan میخ کوبیدن.
-
خال کُفتَن
لهجه و گویش بختیاری
xâl koftan خال کوبیدن.
-
واژههای همآوا
-
کُفتن
لهجه و گویش بختیاری
koftan کوفتن، کوبیدن.
-
جستوجو در متن
-
tufting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفتن، طره دار یا پرزدارکردن