کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کفتر(انواع) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کفتر(انواع)
لهجه و گویش تهرانی
سفید، سیاه، سبز، هما، پشتدار، خال کمر، خال سبز، پیس، شازده، یک کتی، لک توش، سوسکی، چلچلهای، غازی، گرگی، کله دم سبز، سینه دم سیاه، سینه دم قهوهای، کله برنجی، قرمز، زرد، چاهی، سوری،پلنگ، ابلق، سوسکی، آینهای.کفتر های غیر پرشی=ماهو، دم چتری، فری و ه...
-
واژههای مشابه
-
کِفْتَر
لهجه و گویش گنابادی
keftar در گویش گنابادی یعنی کبوتر
-
کَفتَر
لهجه و گویش تهرانی
کبوتر است، کبتر، کبوتر، کوتر.
-
کار کفتر
لغتنامه دهخدا
کار کفتر. [ ک َ ت َ ] (اِ) نام گردیار (در افغانستان ).
-
کفتر پرونی
لهجه و گویش تهرانی
کفتر بازی
-
کفترِ جلد
لهجه و گویش تهرانی
چیزی که زود بر میگردد
-
کفتر خون
لهجه و گویش تهرانی
کبوترخان،خانه کبوتران، محل نگهداری آنان،کبوتر فروشی
-
کفتر پرانی
لهجه و گویش تهرانی
راندن کبوتر،نشاندادن دختر خود را روی بام جهت جلب توجه
-
کفتر جلد
لهجه و گویش تهرانی
چیزی که زود برگردد
-
کفتر گاوی
لهجه و گویش تهرانی
نژادی ازکبوتر که بسیار بزرگ است
-
کفتر چند بومه
لهجه و گویش تهرانی
کسی که به چند چیز عادت کرده وبین آنها مردد است
-
کفتر دو برجه
لهجه و گویش تهرانی
کسی که به دو چیز عادت کرده وبین آنها مردد است
-
جستوجو در متن
-
کبوتر
فرهنگ فارسی معین
(کَ تَ) (اِ.) پرنده ای است حلال گوشت که دارای قدرت پرواز زیاد است و انواع گوناگون دارد، کفتر. ؛ ~ با ~باز با باز دستور مجالست با هم خوی و هم زبان .