کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کفتان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کفتان
لغتنامه دهخدا
کفتان . [ ک َ ] (ع مص ) کَفت . (ناظم الاطباء). کِفات . کَفیت . (از اقرب الموارد). رجوع به کفت شود.
-
جستوجو در متن
-
شتابی کردن
لغتنامه دهخدا
شتابی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شتابیدن . به طور عجله و به زودی کاری کردن . (از ناظم الاطباء). اِدلیلاء. اِغتِلا. اِهرِماع . اِهناف . تَقَرﱡب . تَهنیف . شَغشَغَة. قَطرَبَة. کَنهَفَة. مَلمَلَة. نَقث : تَلَمُز؛ شتابی کردن در رفتار. اِجهاد؛ شتابی...
-
کفت
لغتنامه دهخدا
کفت . [ ک َ ] (ع مص ) شتابی نمودن مرغ و جز آن در پریدن و دویدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شتاب کردن پرنده و جز آن در پریدن و دویدن . (از اقرب الموارد). شتاب کردن پرنده و غیر اودر پرواز و دویدن . (از شرح قاموس ). شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). ک...