کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کفارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کفارة
لغتنامه دهخدا
کفارة. [ ک َف ْ فا رَ ] (ع اِ) آنچه بدان گناه را ناچیز نمایند از صدقه و روزه و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه بدان گناه و جز آن پنهان شود. و در اصطلاح شرع ، آنچه بدان گناه پنهان شود و سبک گردد از صدقه و روزه و مانند آنها، و...
-
واژههای مشابه
-
کفاره
لغتنامه دهخدا
کفاره . [ ک َف ْفا رَ / رِ ] (از ع ، اِ) کفارت . کفارة : کفاره ٔ شرابخوریهای بی حساب هشیار در میانه ٔ مستان نشستن است . صائب .صد کعبه خلیل گو بنا کن کفاره ٔ بت شکستنی نیست . میرغفور لاهیجی (از آنندراج ).- کفاره دادن ؛ انجام دادن عملی که بدان گناهان ...
-
کفاره
واژگان مترادف و متضاد
تاوان، تقاص، جریمه، کفارت
-
کفاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کفّارَة] kaffāre ۱. (فقه) آنچه بهوسیلۀ آن گناه را بپوشانند و جبران کنند، از قبیل روزه گرفتن و صدقه دادن؛ تاوان تخلف از اوامر شرع.۲. جبران؛ تلافی.= کفارهٴ یمین: (فقه) کفارۀ سوگند؛ عملی که برای جبران عمل نکردن به سوگند انجام دهند که عبارت...
-
کفاره
فرهنگ فارسی معین
(کَ فّ رِ) [ ع . کفارة ] (اِ.) صدقه ، چیزی که با آن گناه را جبران کنند.
-
کَفَّارَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
آنچه باعث مي شود گناه ناديده گرفته شود و بخشيده شود - پوشاننده -کفّاره (ازکلمه کفر به معناي پوشاندن است)
-
کفاره
دیکشنری فارسی به عربی
تکفير
-
روز کفاره
لغتنامه دهخدا
روز کفاره . [ زِ ک َف ْ فا رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) از روزهای مهم یهودیان و مسیحیان است که مراسم آن با آرامی و استراحت و روزه در دهم ماه تشرین یعنی پنج روز پیش از عید خیمه ها انجام می شد. اکنون این عید در دهه ٔ اول اکتبر است . رجوع به قاموس...
-
کفاره دادن
دیکشنری فارسی به عربی
عوض
-
کفاره و تاوان
فرهنگ گنجواژه
جبران
-
واژههای همآوا
-
کفارت
لغتنامه دهخدا
کفارت . [ ک َف ْ فا رَ ] (ع اِ) کفارة. کفاره : هزار حج به ثواب هجای او نرسد.پس این کفارت پنجاه ساله جرم عظیم . سوزنی .- کفارت کردن ؛ کفاره دادن . پوشاندن و پنهان کردن گناه را با عملی : چون خداوند [ مسعود ] می فرماید و می گوید که سوگندان را کفارت کنم...
-
کَفَّارَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
آنچه باعث مي شود گناه ناديده گرفته شود و بخشيده شود - پوشاننده -کفّاره (ازکلمه کفر به معناي پوشاندن است)