کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کعب کعب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کعب کعب
لغتنامه دهخدا
کعب کعب . [ ک َ ب ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به کلمه ٔ «مال » شود در علم حساب . (از نفایس الفنون ).
-
جستوجو در متن
-
کعاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کعب] [قدیمی] ke'āb = کعب
-
مهیلة
لغتنامه دهخدا
مهیلة. [ ] (اِخ ) ابن کعب . رجوع به اسودبن کعب عبسی شود.
-
پشت سم
دیکشنری فارسی به عربی
کعب
-
پاهای عقب (جانوران)
دیکشنری فارسی به عربی
کعب
-
پاشنه کف
دیکشنری فارسی به عربی
کعب
-
پاشنه جوراب
دیکشنری فارسی به عربی
کعب
-
پاشنه گذاشتن به
دیکشنری فارسی به عربی
کعب
-
یک ور شدن
دیکشنری فارسی به عربی
کعب
-
ماتع
لغتنامه دهخدا
ماتع. [ ت ِ ] (اِخ )نام والد کعب معروف به کعب الاحبار. (منتهی الارب ).
-
ابوالمضرب
لغتنامه دهخدا
ابوالمضرب . [ اَ بُل ْ ؟ ] (اِخ ) کعب بن زهیر. رجوع به کعب ... شود.
-
پاشنه
دیکشنری فارسی به عربی
کعب , مخلب
-
astragals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراگال، عظم کعب
-
astragali
دیکشنری انگلیسی به فارسی
astragali، عظم کعب