کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کعبه پرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سنگ کعبه
لغتنامه دهخدا
سنگ کعبه . [ س َ گ ِ ک َ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) حجرالاسود. (شرفنامه ٔ منیری ).
-
خانه ٔ کعبه
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ کعبه . [ ن َ / ن ِ ی ِ ک َ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) بیت العتیق .
-
کعبه ویران کن
لغتنامه دهخدا
کعبه ویران کن . [ ک َ ب َ / ب ِ ک ُ ] (نف مرکب ) ویران کننده ٔ کعبه . آنکه کعبه را خراب کند. خطابی ناسزاگونه کسی را که شقاوت او را بیان کردن خواهند : زهی کعبه ویران کن دیرسازتو ز اصحاب فیلی نه ز اصحاب غار.خاقانی .
-
کعبه و بتخانه
فرهنگ گنجواژه
محلهای پرستش متضاد.
-
کَعبه و کِنِشت
فرهنگ گنجواژه
معبد، پرستشگاه.
-
کَعبه و میخانه
فرهنگ گنجواژه
تضاد در قداست محل.
-
جستوجو در متن
-
پرست
لغتنامه دهخدا
پرست . [ پ َ رَ ] (نف ) پرستنده و پرستار باشد و شخصی را نیز گویند که در وهم و پندار خود یعنی در فکر وخیال خود مانده باشد. (برهان ). برای کلمات مرکبه ٔ باپرست ذیل رجوع به ردیف و رده ٔ همین کلمات شود: بت پرست . آتش پرست . می پرست . خداپرست . پول پرست ....
-
بت پرست
لغتنامه دهخدا
بت پرست . [ ب ُ پ َ رَ ] (نف مرکب ) که بت پرستد. وثنی . (دهار). شمن . نگارپرست . صنم پرست . (آنندراج ). عابد اصنام . عابد صنم . که به عبادت اصنام پردازد. کسی که بت را ستایش کند. (ناظم الاطباء). وثنی : اندر وی اندکی مسلمانانند و ایشان را سالهاری خوانن...
-
ناخدای ترس
لغتنامه دهخدا
ناخدای ترس . [ خ ُ ت َ ] (ص مرکب ) ناخداترس . کسی که از خدا نمی ترسد. رجوع به ناخداترس شود : ای ناخدای ترس مشو آینه پرست رنج دلم مخواه و منه دل بر آینه . خاقانی .گفتا مترس از این گره ناخدای ترس کاینک خدای کعبه بر ایشان کمان کشید.نظامی .
-
بت پرستیدن
لغتنامه دهخدا
بت پرستیدن . [ ب ُ پ َ رَ دَ ] (مص مرکب ) بت پرستی . عبادت اصنام . پرستش بتان : بت پرستیدن به از مردم پرست پند گیر و کار بند و هوش دار. ابوسلیک گرگانی .گر کعبه جویی بار یا بتخانه سازی سجده جاور بت پرستی باصفا کعبه ثناخوان آیدت . خاقانی .اگر جماعت چین...
-
الفت لکهنویی
لغتنامه دهخدا
الفت لکهنویی . [ اُ ف َ ت ِ ل َ هََ ] (اِخ ) راجه الفت رای بهادر، معاصر واجد علی شاه . یکی از راجه های لکهنو در هندوستان یعنی از پادشاهان مجوس ، و ادیب وشاعر بود. با اینکه بت پرست بود مرثیه هایی درباره ٔ وقعه ٔ کربلا سروده ، و اشعاری دیگر نیز دارد. م...
-
تبع اصغر
لغتنامه دهخدا
تبع اصغر. [ ت ُب ْ ب َ ع ِ اَ غ َ ] (اِخ ) تبع الاصغر. میرخواند آرد: تبع الاصغر حسان بن تبعالاوسط ، آخرین ِ تبابعه ٔ یمن است چه بعد از وی اختلال به احوال آن مملکت راه یافته هیچیک از ملوک آن ملک را تبع نگفتند... و بروایت ابوالفتح ناصرالدین محمد الخضیب...
-
عزی
لغتنامه دهخدا
عزی . [ ع ُزْ زا ] (اِخ ) بت . (دهار). یکی از دو بت معروف طایفه ٔ قریش (عرب ) در عهد جاهلیت ، و دیگری لات نام داشته و اعراب بت پرست آنها را دختران خدا میدانستند. (فرهنگ فارسی معین ). بتی است یا درخت طلح که قوم غطفان می پرستیدند. نخستین کسی که آن را ب...
-
نغوشا
لغتنامه دهخدا
نغوشا. [ ن ِ /ن َ ] (اِ) نغوشا و نغوشاک را فرهنگ نویسان بدین معانی آورده اند: 1 - مذهب گبران . (اسدی ) (برهان قاطع) (صحاح الفرس ). مذهبی در کیش گبران . (اوبهی ). 2 - آتش پرست . (جهانگیری ) (برهان قاطع). گبر. مغ. (جهانگیری ). 3 - جهود. (اوبهی ) (صحاح ...
-
لات
لغتنامه دهخدا
لات . [ لات ت ] (اِخ ) نام بتی از قبیله ٔ ثقیف در طائف . (مفاتیح ). نام آن بتی است که ثقیف آن را پرستیدندی . (ترجمان جرجانی ). نام بتی است : و قراء بها ابن عباس و عکرمه و جماعة. سُمی بالذی کان یلت عنده السویق بالسمن ثم خفف . (منتهی الارب ). رجوع به ب...