کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشید درد و رنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
رنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: ranĵ] ranj ۱. حالت ناخوشایند در انسان یا حیوان بر اثر درد، خستگی، و مانند آن.۲. [قدیمی] بیماری؛ مرض.۳. [قدیمی] صدمه؛ ضربه؛ آسیب.۴. [قدیمی] زحمت؛ سختی و مشقت ناشی از کاروکوشش: ◻︎ نهگشت زمانه بفرسایدش / نه آن رنج و تیمار بگزایدش (فردوسی...
-
و
لغتنامه دهخدا
و. (حرف ) حرف بیست و ششم از حروف هجاء عرب و سی ام از الفبای فارسی و ششم از الفبای ابجدی و نام آن «واو» است و در حساب جُمّل آن را به شش دارند. در تجوید واو از حروف مصمته است . رجوع به مصمته شود. و نیز از حروف یرملون محسوب است . رجوع به یرملون شود. و ن...
-
درد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: dart] dard ۱. (پزشکی) رنج؛ ناخوشی.۲. [مجاز] بیماری.
-
درد
واژگان مترادف و متضاد
الم، بیماری، تالم، داء، رنج، ، سوز، سوزش، عارضه، کسالت، مرض، ناخوشی، وجع
-
درد
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (اِ.) 1 - رنج ، آزار. 2 - ناخوشی ، بیماری . 3 - محنت ، اندوه .
-
درد
لغتنامه دهخدا
درد. [ دَ ] (اِ) وجع. الم . تألم . هو ادراک المحسوس المنافی ، من حیث هو مناف . (یادداشت مرحوم دهخدا). درد، خبر یافتن است ازحال ناطبیعی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رنج تن و رنج روح و رنج دل و آزار و وجع و الم . (ناظم الاطباء). رنج شدید عضوی یا عمومی که ...
-
رنج و درد
فرهنگ گنجواژه
درد.
-
درد و رنج
فرهنگ گنجواژه
الم.
-
رنج و اَلَم
فرهنگ گنجواژه
درد.
-
رنج و عذاب دادن
دیکشنری فارسی به عربی
صنوبر
-
غم و رَنج
فرهنگ گنجواژه
ناراحتی.
-
گنج و رنج
فرهنگ گنجواژه
تلاش و پاداش.
-
رنج و اندوه
فرهنگ گنجواژه
الم.
-
رنج و بلا
فرهنگ گنجواژه
دردسر.
-
رنج و تعب
فرهنگ گنجواژه
سختی، ناراحتی.