کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشید جذب کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
anchor dragging, dragging of an anchor
کشیدِ لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالتی که در آن پنجۀ لنگر از بستر دریا کنده شده است و کشتی آن را به دنبال خود میکشد
-
دست کشید
دیکشنری فارسی به عربی
أحْجَمَ
-
طول كشید
دیکشنری فارسی به عربی
استمرّ
-
dredging of an anchor, dredging
کشیدِ لنگر ارادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشید لنگری که بهعمد برای کم کردن از سرعت شناور یا تغییر جهت آن صورت میگیرد
-
به رخ کشید
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتَهَرَ
-
کشید (درد و رنج)
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ
-
خجالت کشید از
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَشَمَ مِنْ
-
را در آغوش کشید
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَضَنَ …
-
به طول كشید
دیکشنری فارسی به عربی
استغرق (وقتاً)
-
كمى طول كشید
دیکشنری فارسی به عربی
استمرّ بعض الوقت
-
دست از … کشید
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتَدَعَ عَن
-
جستوجو در متن
-
إِجْتِذابٌ
دیکشنری عربی به فارسی
جذب کردن , جلب کردن , کشيد (جذب کرد) , مکيد (جذب کرد)
-
کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: kašītan] ke(a)šidan ۱. حمل کردن.۲. چیزی یا کسی را با فشار و زور به طرفی بردن: ◻︎ طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف / گر بکشم زهی طرب ور بکُشد زهی شرف (حافظ: ۵۹۶).۳. خارج کردن غذا از دیگ یا دیس و گذاشتن آن در بشقاب: برایم زرشک پلو...
-
الکتریسیته
لغتنامه دهخدا
الکتریسیته . [ اِ ل ِ سی ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مأخوذ است از کلمه ٔ ایلقطرون (الکترون ) بمعنی کهربا یا عنبر اشهب . (یادداشت مؤلف ). الکتریسیته نام یکی از شکلهای انرژی است که بر اثر مالش دو جسم یاعمل مکانیکی چون تراکم و یا حرارت به بعضی از اجسام بلوری...