کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کشیدگی
دیکشنری
draw, extension, strain, stress, tautness, tension
-
جستوجوی دقیق
-
کشیدگی
لغتنامه دهخدا
کشیدگی . [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (حامص ) حالت کشیده . تمدد. کشش . || رنج . دردمندی . || آزردگی . افسردگی . (ناظم الاطباء). || درازی . (یادداشت مؤلف ). || انقباض : درد پشت پدید آید بسبب خشکی و کشیدگی عضله های آن موضع. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
کشیدگی
دیکشنری فارسی به عربی
اطالة
-
واژههای مشابه
-
image motion
کشیدگی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تار شدن تصویر براثر حرکت نسبی دوربین و شیء
-
sprain
کشیدگی رباط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] کشیده شدن شدید رباط (ligament) که به صدمۀ کامل یا ناکامل منجر شود
-
strain 3
کشیدگی عضله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] کشیده شدن غیرطبیعی عضله ناشی از وارد آمدن نیروی خارجی
-
centrifugal stretching
کشیدگی مرکزگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] افزایش فاصلۀ اتمهای مولکول براثر اختلال مرکزگریزی
-
درهم کشیدگی
لغتنامه دهخدا
درهم کشیدگی . [ دَ هََ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) تقلص و کوتاه شدگی و پرچینی . (ناظم الاطباء). جعن ، درهم کشیدگی و فروهشتگی در پوست و جسم . (منتهی الارب ).
-
محنت کشیدگی
لغتنامه دهخدا
محنت کشیدگی . [ م ِ ن َ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی محنت کشیده . سختی کشیدگی .
-
image-motion compensation, IMC, forward-motion compensation, FMC
جبران کشیدگی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] بیحرکت نگهداشتن تصویر در صفحۀ کانونی دوربین در ضمن حرکت نسبی دوربین و شیء، برای جلوگیری از تارشدگی تصویر
-
جستوجو در متن
-
rosetime
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طول کشیدگی
-
alligatored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهی کشیدگی
-
slubbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیدگی، کثیف کردن
-
درازا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) درازی ، کشیدگی .