کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشیدن درد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گرو کشیدن
لغتنامه دهخدا
گرو کشیدن . [ گ ِ رَ / رُو ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) به گرو نگاه داشتن چیزی را تا وام در موعد مقرر ادا گردد. چیزی را بتصرف خود آوردن تا ملک آن وام خود را بپردازد یا بوعده ٔ خود وفا کند.
-
خجالت کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
خجلشدن، شرمگین شدن، شرمسار شدن، شرمندهشدن، خجل گشتن، خجالت بردن
-
خط کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قلم گرفتن، خط خوردن، خط زدن ۲. حذف کردن، محو کردن، برطرف کردن ۳. گذشتن، صرفنظر کردن ۴. رسم کردن (خط)
-
خطونشان کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
تهدید کردن ≠ وعده دادن
-
حبس کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
زندانیشدن، در زندان ماندن، محبوس بودن، اسیر بودن، بندی شدن ≠ آزاد شدن
-
حسرت کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
تاسف داشتن، متاسف بودن، افسوس خوردن، دریغ خوردن
-
حصار کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
محصور کردن، دیوار کشیدن، حصارکشی کردن
-
خفت کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
تحملخواری کردن، تحقیر شدن، سرشکسته شدن، شرمسار شدن، خفیف شدن، سرافکنده شدن
-
تطاول کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
جفادیدن، ستم دیدن، تحمل ظلم کردن
-
سیگار کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سیگار دود کردن ۲. همبستر شدن (با روسپی)
-
ستم کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
جورکشیدن، تحمل ظلم کردن، ناروا دیدن، ستم دیدن ≠ ستم کردن
-
سر کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرککشیدن، سر درآوردن ۲. سر زدن، سرکشی کردن ۳. نوشیدن، آشامیدن (یکباره) ۴. بالارفتن
-
طول کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. طولانیشدن، به طول انجامیدن ۲. ادامه یافتن، تداومیافتن
-
مرارت کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
سختی دیدن، محنت کشیدن، مشقت کشیدن، رنجبردن
-
بالا کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تصاحب کردن، خوردن ۲. بالا دادن ۳. شدت یافتن، شدید شدن ۴. طولانی شدن