کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشکوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشکوه
لغتنامه دهخدا
کشکوه . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوربخش سارودئیه ٔ شهرستان جیرفت واقع در 45 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 8 هزارگزی جنوب راه مالروی ساردوئیه به دارزین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
مسافری
لغتنامه دهخدا
مسافری . [ م ُ ف ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس . واقع در 55هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و سر راه مالرو کشکوه به بندرعباس . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
تخت
لغتنامه دهخدا
تخت . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شمیل در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس است که در پنجاه وپنج هزارگزی خاوربندرعباس و بر سر راه مالرو کشکوه به بندرعباس قراردارد. جلگه ای گرمسیر است و 174 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول آن خرما و شغل اهالی زراعت اس...
-
قلعه قاضی
لغتنامه دهخدا
قلعه قاضی . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شمیل ، بخش مرکزی شهرستان بندرعباس ، واقع در 50هزارگزی شمال خاوری بندرعباس سر راه مالرو کشکوه به بندرعباس . این دره در جلگه واقع و گرمسیر است . سکنه ٔ آن 1567 تن است . آب آن از رودخانه و محصول آن خرما، ...
-
چاهستان
لغتنامه دهخدا
چاهستان . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شمین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که در 60 هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و2 هزارگزی شمال راه مالرو کشکوه به بندرعباس واقع شده . جلگه و گرمسیر است و 817 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چاه ، محصولش غلات و خرما، شغ...
-
خضرآباد
لغتنامه دهخدا
خضرآباد. [ خ ِ ] (اِخ ) یکی از بخشهای یازده گانه ٔ شهرستان یزد. واقع در باختراین شهرستان بحدود و مشخصات زیر: حدود: از شمال به بخش اردکان ، از جنوب به بخش تفت و نیزار، از خاور به بخش اشکذر و از باختر بدشت نمک . وضع طبیعی : این بخش در قسمت خاور کوهستان...
-
ندوشن
لغتنامه دهخدا
ندوشن . [ ن َ ش َ ] (اِخ ) یکی از دو دهستان بخش خضرآباد شهرستان یزد و محدود است از شمال به دهستان عقدا از بخش اردکان ، از جنوب به بخش ابرقو، از مشرق به دهستان کداب و بخش خضرآباد، از مغرب به دشت نمک و باطلاق گاوخونی و دریاچه ٔ شور. وضع طبیعی منطقه ٔ ا...