کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشکشة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کشکشة
معنی
موجدار کردن (مثل باد براب) , بر هم زدن , ناصاف کردن , ناهموار کردن , ژوليده کردن , گره زدن , براشفتن , تلا طم
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشکشة
لغتنامه دهخدا
کشکشة. [ ک َ ک َ ش َ ] (ع اِ) آواز پوست مار. (منتهی الارب ). || (اِمص ) تبدیل «کاف » خطاب مؤنث به لغت «بنی اسد» یا «ربیعه « »به شین » چون «علیش » در«علیک » و «بش » در «بک ». (از منتهی الارب ). || افزودن «شین » به آخر کاف خطاب مؤنث به لغت بنی اسد یا...
-
کشکشة
دیکشنری عربی به فارسی
موجدار کردن (مثل باد براب) , بر هم زدن , ناصاف کردن , ناهموار کردن , ژوليده کردن , گره زدن , براشفتن , تلا طم
-
جستوجو در متن
-
موجدار کردن (مثل باد براب)
دیکشنری فارسی به عربی
کشکشة
-
بر هم زدن
دیکشنری فارسی به عربی
کشکشة
-
ناصاف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کشکشة
-
ژولیده کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کشکشة
-
ناهموار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طوق , کشکشة
-
براشفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر (مع الشد) , احرج , کشکشة
-
گره زدن
دیکشنری فارسی به عربی
حک , حلقة , ربطة , عقدة , کشکشة
-
تلا طم
دیکشنری فارسی به عربی
رمية , شذب , صخب , صدمة , کشکشة
-
ازده
لغتنامه دهخدا
ازده . [ اَ زِ دَ / دِ ] (اِ) افعی : کشیش الافعی ؛ آواز پوست ازده . کشکشه ؛ از پوست بانگ برآوردن ازده . (منتهی الارب ).و ظاهراً از ریشه ٔ اَژی اوستائی به معنی مار است .
-
بازار
لغتنامه دهخدا
بازار. (اِ) در پهلوی واچار (در هوجستان واچار = سوق الاهواز. رجوع شود به خوزستان ) در پارسی باستان آباکاری مرکب از: آبا در سانسکریت سبها . بمعنی محل اجتماع و جزو دوم مصدر کاری ، بمعنی چریدن (دارمستتر، تتبعات ایرانی ج 2 ص 129، 131). گیلکی واچار . (نیز:...