کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشندگی
لغتنامه دهخدا
کشندگی . [ ک َ / ک ِ ش َ دَ /دِ ] (حامص ) حالت و عمل کَشنده . (یادداشت مؤلف ).
-
کشندگی
لغتنامه دهخدا
کشندگی . [ ک ُ ش َ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و عمل کُشنده . (یادداشت مؤلف ). || قتال . جدال . خونریزی . (ناظم الاطباء).
-
کشندگی
دیکشنری فارسی به عربی
جاذبية
-
جستوجو در متن
-
attraction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاذبه، جذب، جلب، کشش، کشندگی
-
جاذبیت
فرهنگ فارسی معین
(ذِ یَّ) [ ع . ] (مص جع .) کشندگی ، دلربایی .
-
attractions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاذبه ها، جاذبه، جذب، جلب، کشش، کشندگی
-
جاذبية
دیکشنری عربی به فارسی
کشش , جذب , جاذبه , کشندگي , گرايش , قوه جاذبه , تمايل , سنگيني , ثقل , جاذبه زمين , درجه کشش , وقار , اهميت , شدت , جديت , دشواري وضع
-
مردم گزایی
لغتنامه دهخدا
مردم گزایی . [ م َ دُگ َ ] (حامص مرکب ) مردم آزاری . مردم کشی . قتالی . کشندگی . عمل مردم گزای رجوع به مردم گزای شود : دلیران شمشیر زن صد هزاربه مردم گزائی چو پیچنده مار.نظامی .