کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشمنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشمنی
لغتنامه دهخدا
کشمنی . [ ک َ ش ِ م َ ] (ص نسبی ) آنچه به وزن فروشند نه بشمار. مقابل چکی . کشی منی . مقابل عددی . چیزی که با کشیدن و وزن کردن دادوستد شود نه به تقریب و تخمین .
-
واژههای مشابه
-
کشیمنی ،کشمنی
لهجه و گویش تهرانی
بصورت وزنی فروختن ،چکی
-
جستوجو در متن
-
کشیمنی
لغتنامه دهخدا
کشیمنی . [ ک َ /ک ِ م َ ] (ص نسبی ) با پیمایش . بوزن . مقابل عددی چنانکه نان را آنگاه که در ترازو کشند کشیمنی گویند و آنگاه که یک یک بی کشیدن فروشند عددی نامند. (یادداشت مؤلف ). مقابل چکی . مقابل عددی . رجوع به کشمنی شود.