کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشطة
لغتنامه دهخدا
کشطة. [ ک َ ش َ طَ ] (ع اِ) خداوندان شتر پوست باز کرده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
کُشِطَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
کنده شد(کشط به معناي قلع و کندن چيزي است که سخت به چيز ديگر چسبيده ، و قهرا کندنش نيز به شدت انجام ميشود)
-
جستوجو در متن
-
کاشط
لغتنامه دهخدا
کاشط. [ ش ِ ] (ع ص ) پوست بازکننده از شتر. ج ، کشطة. (ناظم الاطباء).
-
تسلیخ
لغتنامه دهخدا
تسلیخ . [ ت َ ] (ع مص ) پوست کندن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پوست باز کردن . (از متن اللغة) (از المنجد): سلخ الجرب الجلد؛ قشره . (متن اللغة). سلخ الحر جلده فانسلخ ؛ کشطه . (المنجد). و رجوع به انسلاخ شود.
-
قشط
لغتنامه دهخدا
قشط. [ ق َ ] (ع مص ) برهنه و گشاده کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): قشطه عنه ؛ نزعه و قلعه و کشطه . و این از باب نصر و ضرب آمده است . قشط لغت تمیم و اسد است و کشط لغت قیس است . (اقرب الموارد). || به چوب دستی زدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ...
-
خداوند
لغتنامه دهخدا
خداوند. [ خ ُ وَ ] (اِخ ) رب . (السامی فی الاسامی ) (مهذب الاسماء). نامی از نام های الهی . خدا. خدای . پروردگار. اﷲتعالی : چون تیغ بدست آری مردم نتوان کشت نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت . رودکی .جز از ایزد توام خداوندی کنم از دل بتو بر افدستا. دقیقی .س...