کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ether drag
کشش اثیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرضیهای که بنا بر آن اثیر همراه با حرکت اجسام به حرکت درمیآید متـ . کشش اتر
-
Buck's traction
کشش باک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] کشش پوستی ازطریق ساق پا
-
Bryant's traction
کشش بریانت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] کششی پوستی برای شکستگیهای ران در اطفال که در آن هر دو اندام تحتانی سالم و بیمار را در وضعیت نود درجه با لگن معلق نگه میدارند
-
extensibility
کششپذیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] قابلیت مادۀ غذایی، بهویژه خمیر، در کشیده شدن بدون از هم پاشیدن
-
skin traction
کشش پوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی کشش که در آن ابزار کشش بر روی پوست اندام موردنظر قرار میگیرد
-
Russel's traction
کشش راسل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی کشش یکطرفه یا دوطرفه که در آن عضو آسیبدیده را همزمان تحت کشش و آویزش قرار میدهند
-
supply elasticity
کشش عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] درصد تغییر در مقدار عرضه نسبت به درصد تغییر در قیمت
-
کشش قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← نیروی کشش قلاب
-
fare elasticity
کشش کرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان تحمل مسافر در برابر افزایش نرخ کرایه
-
balanced traction
کشش متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی کشش با استفاده از سامانۀ قرقرهای برای درمان شکستگی یا دررفتگی یا ورم
-
axis traction
کشش محوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] کشش در راستای یک محور همانند کشش لگن در هنگام زایمان
-
autonomous traction
کشش مستقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی نیروی کشش که اجزای منبع توان آن تماماً در وسیلۀ نقلیه قرار دارد و سبب میشود وسیلۀ نقلیه بتواند در محدودۀ طراحیشده برای سوختگیری حرکت کند
-
extensograph
کششنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که مقاومت خمیر نان در برابر کشش را بهصورت منحنی نشان میدهد
-
extensogram
کششنگاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] منحنی رسمشده توسط دستگاه کششنگار
-
full draw
تمامکشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] موقعیتی که در آن زه تا نقطۀ لنگر به عقب کشیده شده و آمادۀ رهش است