کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشسانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
arteriosclerosis
سختسرخرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی بیماری که در آن دیوارۀ سرخرگها کلفت میشود و کشسانی خود را از دست میدهد متـ . تصلب شرایین
-
seismic wave
موج لرزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] اصطلاح عمومی برای موجهای کشسانی ناشی از زمینلرزهها یا چشمههای لرزهای مصنوعی که در زمین انتشار مییابند
-
yield 2
تسلیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تغییر شکل مومسان (plastic deformation) جسم جامد که براثر تنشِ بیشازحد کشسانی پدید آید
-
dynamic similarity
تشابه دینامیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] ارتباط میان مدل و جسم تماممقیاس که بیانگر شباهت بین ابعاد و توزیع جِرم و مشخصههای کشسانی و حرکتهای هواکشسانی آنهاست
-
Bagley entrance correction,Bagley correction,Bagley end correction,Bagley end-effect correction,end correction,end-effect correction,entrance effect correction,head effect, Couette correction
تصحیح بگلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] تصحیحی که بر روی دادههای شارشسنج مویلولهای انجام میشود تا اثرات کشسانی در ورودی دای (die) رفع شود
-
acoustic microscope
ریزبین آکوستیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای که با استفاده از امواج صوتی ریزموج جزئیات خردمقیاس و ویژگیهای کشسانی اجسام را قابل دیدن میکند متـ . میکروسکوپ آکوستیکی
-
اسفنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] 'esfanj ۱. فرآوردۀ طبیعی یا مصنوعی سلولزی یا پلاستیکی با حالت کشسانی و جاذب آب که برای تشک، بالش، شستوشو، و مانندِ آن به کار میرود.۲. (زیستشناسی) از جانوران گیاهیشکل دریایی که از سادهترین جانوران پرسلولی ساکن اس...
-
cheddaring
چدارسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایندی در تولید پنیر پخته که در طی آن لختههای فشرده قطعهقطعه میشوند و به مدت 6 تا 10 ساعت در دمای 15 تا 20 درجه در زیر پوشش مخصوصی باقی میمانند تا کشسانی و طعم و رنگ لازم را به دست آورند