کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشت و زاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشت و زاد
لغتنامه دهخدا
کشت و زاد. [ ک ِ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) کاشتن وزادن . نطفه و تخم افکندن و نتاج آوردن : مرا کشت و زادیست در طینت دل که حاجت به حوا و آدم ندارم . خاقانی .کشت و زاد از پی بیشی غلامانش کنندچار مادرکه در این نه پدر آمیخته اند.خاقانی .
-
واژههای مشابه
-
کُشت یار، کُشت یار شدن
لهجه و گویش تهرانی
حریف،حریف شدن
-
کشت الحنث
لغتنامه دهخدا
کشت الحنث . [ ] (اِخ ) از مرزهای اندلس می باشد از اعمال بلنسیه که حصار استواری است . (یادداشت مؤلف ).
-
کشت آب
لغتنامه دهخدا
کشت آب . [ ک ِ ] (اِ مرکب ) زراعتی که با باران کاشته شده باشد. زراعت دیمی . (ناظم الاطباء).
-
کشت آبی
لغتنامه دهخدا
کشت آبی . [ ک ِ ] (ص نسبی مرکب ) مسقوی (با یاء مشدد). (یادداشت مؤلف ).
-
کشت گر
لغتنامه دهخدا
کشت گر. [ ک ِ گ َ ] (ص مرکب ) کشتکار. کشاورز. زارع . مُزارِع . حاقل . برزگر. برزیگر. (یادداشت مؤلف ) : کشت گر بدر آمد تا کشته ٔ خود بیفشاند. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 212).
-
کشت ورزی
لغتنامه دهخدا
کشت ورزی . [ ک ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل زراعت . برزیگری . برزگری . کشاورزی . دهقنت . فلاحت . (یادداشت مؤلف ). کشتکاری . (ناظم الاطباء).
-
primary culture
کشت اولیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت حاصل از تلقیح (inoculation) میکرب برگرفته از محیط طبیعی
-
tissue culture
کشت بافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت یا نگهداری بافتهای زنده در محیط مایع یا ژلهای در شرایط آزمایشگاهی
-
anther culture
کشت بساک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] روشی در کشت بافت که در آن بساک در شرایط درونشیشهای کشت میشود تا گیاهان تکلاد از دانههای گرده تولید شود
-
callus culture
کشت پینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] نوعی کشت درونشیشهای که در آن یاختههای پینۀ گیاه را در محیط خاص کشت میدهند
-
continuous culture
کشت پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشتی که در آن محیط مایع بهطور پیوسته تجدید میشود متـ . کشت جاری continuous-flow culture
-
continuous-flow culture
کشت جاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ← کشت پیوسته
-
slant culture, slope culture
کشت درشیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت بر روی یک محیط جامد شیبدار در لولۀ آزمایش