کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشتیبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کشتیبانی
مترادف و متضاد
ملاحی، ناخدایی، ناوبانی، ناوخدایی، ناوداری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کشتیبانی
لغتنامه دهخدا
کشتیبانی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) ناخدایی . ملاحی . (ناظم الاطباء). ملاحیة. (منتهی الارب ).
-
کشتیبانی
واژگان مترادف و متضاد
ملاحی، ناخدایی، ناوبانی، ناوخدایی، ناوداری
-
جستوجو در متن
-
ناخدایی
واژگان مترادف و متضاد
کشتیبانی، ملاحی، ملوانی
-
دریانوردی
لغتنامه دهخدا
دریانوردی . [ دَرْ ن َ وَ ] (حامص مرکب ) عمل دریانورد. مسافرت در دریا. || کشتی رانی . (ناظم الاطباء). || ملاحی . کشتیبانی . و رجوع به دریانورد شود.
-
دریاگری
لغتنامه دهخدا
دریاگری . [ دَرْ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل دریاگر. ملاحی . کشتیبانی . (ناظم الاطباء) : از که دریاگری آموخت خیال تومگررهنمایش شده این اشک چو پروین من است . حافظ (از آنندراج ).
-
ملاحة
لغتنامه دهخدا
ملاحة. [ م ِ ح َ ] (ع اِمص ) کشتیبانی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کشتیبانی و ناخدایی و صنعت ملاح . (ناظم الاطباء). صنعت ملاح . (از اقرب الموارد).- علم الملاحة ؛ علمی است که از کیفیت ساختن کشتیها و چگونگی راندن آن در دریا بحث می کند. این علم متوقف اس...
-
ملاحیة
لغتنامه دهخدا
ملاحیة. [ م َل ْ لا حی ی َ / م ُل ْ لا حی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) کشتیبانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حرفه ٔ ملاح . (از اقرب الموارد). || (اِ) شوره گیاه و گویند قاقلی است . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط).