کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشتیبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کشتیبان
/ka(e)štibān/
معنی
ناخدا؛ رانندۀ کشتی؛ ملاح.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ملاح، ناخدا، ناوبان، ناوخدا، ناودار، ناوران
دیکشنری
captain, sailor, seaman
-
جستوجوی دقیق
-
کشتیبان
لغتنامه دهخدا
کشتیبان . [ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ناخدا.فرمانده کشتی . ملاح . معلم کشتی . (ناظم الاطباء). صراری . (حبیش تفلیسی ) (مهذب الاسماء). صاری . عدولی . نوتی .(منتهی الارب ). سَفّان . (یادداشت مؤلف ) : نخست کشتیبان دست هرثمه بگرفت و بجست و به آب ان...
-
کشتیبان
واژگان مترادف و متضاد
ملاح، ناخدا، ناوبان، ناوخدا، ناودار، ناوران
-
کشتیبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ka(e)štibān ناخدا؛ رانندۀ کشتی؛ ملاح.
-
واژههای همآوا
-
کشتی بان
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (ص مر. اِمر.) ناخدا، ملاح .
-
جستوجو در متن
-
ملاح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mallāh کشتیبان؛ ملوان.
-
کشتی ران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ka(e)štirān رانندۀ کشتی؛ کشتیبان.
-
ناخدا
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِ.) کشتیبان ، صاحب کشتی .
-
ناخدا
واژگان مترادف و متضاد
۱. دریانورد، کاپیتان، کشتیبان، ملاح ۲. ناخداباور
-
ناوبان
واژگان مترادف و متضاد
جاشو، کشتیبان، ملاح، ملوان، ناخدا، ناوخدا، ناوران
-
غادف
لغتنامه دهخدا
غادف . [ دِ ] (ع ص ) کشتیبان . (منتهی الارب ). ملاّح > یمانیة
-
ملوان
واژگان مترادف و متضاد
۱. جاشو، دریانورد، کشتیبان، ملاح، ناوبان، ناوکار ۲. شبوروز
-
دریاگر
لغتنامه دهخدا
دریاگر. [ دَرْ گ َ] (ص مرکب ) ملاح . کشتیبان . دریاکار. (ناظم الاطباء).
-
ملاح
واژگان مترادف و متضاد
۱. جاشو، دریانورد، کشتیبان، ملوان، ناخدا، ناوبان، ناوکار ۲. شناگر، سباح، آبورز