کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشتگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کشتگر
/keštgar/
معنی
کشتکار؛ زارع.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برزگر، حارث، زراعتپیشه، فلاح
دیکشنری
farmer
-
جستوجوی دقیق
-
کشتگر
واژگان مترادف و متضاد
برزگر، حارث، زراعتپیشه، فلاح
-
cultivator 2
کشتگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کسی که کشت و زرع کند یا به این حرفه اشتغال داشته باشد
-
کشتگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] keštgar کشتکار؛ زارع.
-
واژههای همآوا
-
کشت گر
لغتنامه دهخدا
کشت گر. [ ک ِ گ َ ] (ص مرکب ) کشتکار. کشاورز. زارع . مُزارِع . حاقل . برزگر. برزیگر. (یادداشت مؤلف ) : کشت گر بدر آمد تا کشته ٔ خود بیفشاند. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 212).
-
جستوجو در متن
-
زراعتپیشه
واژگان مترادف و متضاد
دهقان، زراع، فلاح، کشاورز، کشتگر
-
ورزکار
واژگان مترادف و متضاد
حارث، دهقان، زارع، کشاورز، کشتگر
-
فلاح
واژگان مترادف و متضاد
حارث، دهقان، دهقان، زارع، کشاورز، کشتگر
-
برزگر
واژگان مترادف و متضاد
حارث، دهقان، رعیت، زارع، کشاورز، کشتگر ≠ ارباب
-
حارث
واژگان مترادف و متضاد
برزگر، دهقان، زارع، فلاح، کشاورز، کشتکار، کشتگر ≠ مالک، ارباب
-
زارع
واژگان مترادف و متضاد
برزگر، برزیگر، حارث، دهقان، زراعتپیشه، فلاح، کشاورز، کشتکار، کشتگر
-
برزیگر
واژگان مترادف و متضاد
برزکار، برزگر، برزهگر، دهقان، زارع، فلاح، کشاورز، کشتکار، کشتگر ≠ ارباب
-
winegrower
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شراب دار، کشتگر انگور، کسیکه انگورمیکارد، تاکستان دار، شراب ساز
-
دهقان
واژگان مترادف و متضاد
۱. برزگر، حارث، دهگان، روستایی، زارع، زراعتپیشه، فلاح، کشاورز، کشتکار، کشتگر، ناطور ۲. ایرانی ۳. مورخ ≠ ارباب، مالک