کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشته شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کُشته و مُرده
فرهنگ گنجواژه
عاشق شیفته.
-
جستوجو در متن
-
ماری
فرهنگ فارسی معین
(ص .) کشته شده ، هلاک شده .
-
slain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشته شد، مقتول، کشته شده
-
quesited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشته شده
-
مذبوح
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) گلو بریده ، کشته شده ، ذبح شده .
-
مجزور
لغتنامه دهخدا
مجزور. [ م َ ] (ع ص ) شتر یا گوسپند کشته شده . مجزورة. (ناظم الاطباء). شتر کشته شده . (از منتهی الارب ).
-
مقتول
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) کشته شده .
-
مشهد
لغتنامه دهخدا
مشهد. [م ُ هََ ] (ع ص ) کشته شده بی قصاص و دیت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کشته شده در راه خدا. (اقرب الموارد).
-
ضح به
دیکشنری عربی به فارسی
قرباني شدن , فدا کردن , کشته شده , فدايي
-
immolate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتادن، فدا کردن، قربانی شدن، کشته شده
-
مزروع
لغتنامه دهخدا
مزروع . [ م َ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی از زرع . کشت و کشته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). کشت و کشته شده . (ناظم الاطباء). کاشته شده . کشته : هرکه مزروع خود بخورد به خویدوقت خرمنش خوشه باید چید. (گلستان چ فروغی ص 9).|| آنچه کشته شده و به ...
-
killed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشته شده، کشتن، ذبح کردن، بقتل رساندن، ادمکشی کردن
-
جوز قند
واژهنامه آزاد
میوه خشک شده مانند کشته زردآلو که در داخل آن قند قرار داده اند
-
مغروس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - کاشته شده ، کشته . 2 - نهال ، درخت .
-
بسمل شده
لغتنامه دهخدا
بسمل شده . [ ب ِ م ِش ُ دَ ] (ن مف مرکب ) ذبح شده . کشته شده : از مصحف روی تو به پیشانی پرخون بسمل شده ٔ تیغ تو صد بسمله دارد.علی خراسانی (از آنندراج ).