کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشتمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کشتمان
/keštmān/
معنی
کشتمند؛ مزرعه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
farm
-
جستوجوی دقیق
-
کشتمان
لغتنامه دهخدا
کشتمان . [ ک ِ ] (اِ مرکب ) صحرای کشته و زراعت شده . (ناظم الاطباء).
-
کشتمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کشمان› [قدیمی] keštmān کشتمند؛ مزرعه.
-
کشتمان
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِمر.) زمینی که در آن چیزی کاشته باشند.
-
جستوجو در متن
-
کشمو
لغتنامه دهخدا
کشمو. [ ک ِ م ُ ] (اِ) اراضی زراعتی و صحرا در اصطلاح گناباد خراسان . کشتمان . (یادداشت مؤلف ).
-
کشمان
لغتنامه دهخدا
کشمان . [ ک ِ ] (اِ مرکب ) زمین کشت زراعت کرده شده را گویند. (برهان ) (آنندراج ). در حاشیه ٔ برهان آمده است : این کلمه مخفف کشتمان است مرکب از کشت (کاشتن ) + مان (پسوند اتصاف ) کشتمند : از حبوبات در همه کشمان نیست چندانکه درکشند بفخ . نزاری قهستانی (...
-
کشتمند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] keštmand ۱. کشتزار؛ کشتمان؛ کشمان؛ زمین زراعتی: ◻︎ دو منزل زمین تا لب هیرمند / بُد آب خوش و بیشه و کشتمند (اسدی: ۱۹۲).۲. محصول.۳. صاحب کشت؛ کشاورز: ◻︎ چو جایی بپوشد زمین را ملخ / برد سبزی کشتمندان به شخ (فردوسی: ۶/۶۱۰).
-
مان
لغتنامه دهخدا
مان . (اِ) خانه را گویند و نیز خان و مان اتباع است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ، ص 397). به معنی خانه باشد که عربان بیت خوانند. (برهان ). خانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پهلوی ، مان (خانه ، مسکن ) پارسی باستان ، مانیا (خانه ، سرای ). در پهلوی به جای نم...