کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشتزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کشتزار
/keštzār/
معنی
زمین پهناوری که در آن چیزی کاشته باشند؛ مزرعه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جالیز، فالیز، مزرعه
دیکشنری
farm, field, patch, land
-
جستوجوی دقیق
-
کشتزار
واژگان مترادف و متضاد
جالیز، فالیز، مزرعه
-
field 1
کشتزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قطعهای از زمین که به کشت گیاهان زراعی اختصاص داشته باشد
-
کشتزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) keštzār زمین پهناوری که در آن چیزی کاشته باشند؛ مزرعه.
-
کشتزار
دیکشنری فارسی به عربی
مزرعة
-
واژههای همآوا
-
کشت زار
لغتنامه دهخدا
کشت زار. [ ک ِ ] (اِ مرکب ) زراعتگاه . زمین زراعت شده . مزرعه .پالیز. مَحقَلَه . (یادداشت مؤلف ). کشتمند. زمین زراعت شده و غالباً مراد زمینی است باکشت : و گر اسب در کشت زاری شودکسی نیز بر میوه داری شود. فردوسی .بیامد خداوند آن کشت زاربه پیش نگهبان ب...
-
کشت زار
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِمر.) زمین زراعت شده ، مزرعه .
-
جستوجو در متن
-
ﭐئْتُواْ حَرْثَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
به کشتزار خود درآييد-نزد کشتزار خود رويد
-
مزرعه
فرهنگ واژههای سره
کشتزار
-
مزرع
واژگان مترادف و متضاد
مزرعه، کشتزار
-
سر جالیز
لهجه و گویش تهرانی
کشتزار صیفی
-
دشت بون
لهجه و گویش تهرانی
نگهبان کشتزار
-
کوز و پُشته
لهجه و گویش تهرانی
کشتزار صیفی
-
شورهزار
واژگان مترادف و متضاد
شورستان، کویر، نمکزار ≠ کشتزار