کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کسید
لغتنامه دهخدا
کسید. [ ک َ] (ع ص ) ناروان و نارایج . (ناظم الاطباء). ناروان . (منتهی الارب ). کاسد. (اقرب الموارد). کساد. بی رونق .- شی ٔ کسید ؛چیز دون و پست . (ناظم الاطباء).- متاع کسید ؛ کالای کساد. (ناظم الاطباء).|| دون . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم ا...
-
جستوجو در متن
-
ناروان
لغتنامه دهخدا
ناروان . [رَ ] (ص مرکب ) راکد. ایستاده . غیرجاری . ساکن . غیرمتحرک . (ناظم الاطباء) : هر اشک ناروان روان گردد و هر رخساره ای خراشیده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).- آب ناروان ؛ ماء راکد. || بازار کساد. (ناظم الاطباء). غیر رایج . (ناظم الاطباء). کاسد. (مح...
-
طیلسان
لغتنامه دهخدا
طیلسان . [ طَ ل َ ] (معرب ، اِ) بفتح طاء و تثلیث لام ، از قول عیاض و غیر او، چادر. معرب است ، اصله تالشان . (منتهی الارب ) (المغرب للمطرزی ). اعجمی معرب و الجمع طیالسه بالهاء و قد تکلمت به العرب . (المعرب جوالیقی ). و در تهذیب و نیز ارموی معرب تالشان...