کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسنک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کسنک
/ka(e)snak/
معنی
= کرسنه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کسنک
لغتنامه دهخدا
کسنک . [ ک ِ ن َ ] (اِ) نام غله ای است مابین ماش و عدس و به هردو شبیه است ومقشر کرده به گاو دهند تا گاو را فربه کند و آن را به یونانی ارونس و به عربی رعی الحمام خوانند. (برهان ). کرسنه . کرشنه . رجوع به کرسنه شود. گاودانه .
-
کسنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ka(e)snak = کرسنه
-
جستوجو در متن
-
کرسنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] karsane دانهای شبیه ماش با طعمی تلخ که خوراک چهارپایان و پرندگان است؛ گاودانه؛ کسنک.
-
اروبس
لغتنامه دهخدا
اروبس . [ اَ ب ِ ] (اِ) ارونس . کرِسنه . گرشنه . گاودانه . گودانه . کسن . کسنک . حب البقر. رعی الحمار. فرسطاریون . اکمان بزان .
-
ارونس
لغتنامه دهخدا
ارونس . [ اَ ن ِ ] (اِ) بیونانی غله ای است که آنرا بفارسی کرسنه و کِسْنَک و بعربی رعی الحمام گویند. (برهان ). بیونانی کرسنه . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به اروبس شود.
-
کشنک
لغتنامه دهخدا
کشنک . [ ک َ / ک ِ ن َ ] (اِ) غله ای است تیره رنگ و طعم آن میان ماش و عدس باشد و آن را مقشر کرده به گاو دهند گاو را فربه کند. (برهان ) (ناظم الاطباء). کَشنَک . کُشنَک . کُشنَه . کُشنی [ ک ُ نا ]. کسنی . کَسنَک . (حاشیه ٔ برهان ). کرشنه . گاودانه .
-
کرسنة
لغتنامه دهخدا
کرسنة. [ ک َ س َ ن َ / ن ِ ] (معرب ، اِ) کرشنه . گیاهی که دانه اش را گاودانه گویند. مأخوذ از فارسی است . (ناظم الاطباء). درختی است خرد که دانه اش را گاودانه خوانند وآن در غلاف باشد مدور قریب به قدر نخود و تیره رنگ و مایل به سرخی و از تلخی و تندی غیر...