کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خسته و کسل
فرهنگ گنجواژه
بی دل و دماغ.
-
واژههای همآوا
-
کثل
لغتنامه دهخدا
کثل . [ ک َ ] (ع اِ) گروه مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جمع. (اقرب الموارد). || انبارگندم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || هرچه بر هم نشسته باشد از طعام . (از اقرب الموارد).
-
کثل
لغتنامه دهخدا
کثل .[ ک َ ] (ع مص ) جمع کردن چیزی . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
dullish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسل کننده است
-
peens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسل کننده
-
پَکَر
لهجه و گویش تهرانی
ملول و کسل
-
ملول و زار
فرهنگ گنجواژه
خسته، کسل.
-
کسلان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] kaslān کسل؛ سست؛ ناتوان.
-
prosier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالم، کسل کننده، با اطناب
-
drabbest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخشان ترین، کسل کننده، خاکستری
-
dullness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسل کننده بودن، کندی
-
دَمَغ،دَمَغ شدن، دمغ کردن
لهجه و گویش تهرانی
پَکَر،ناراحت، کسل شدن/کردن
-
مرهق
دیکشنری عربی به فارسی
زحمت کش , ساعي , دشوار , پرزحمت , خسته کننده , بيزار , خسته , مانده , کسل , بيزار کردن , کسل شدن
-
wooziest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wooziest، گیج و منگ، بیمار، کسل