کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کسطل
لغتنامه دهخدا
کسطل . [ ک َ طَ ] (ع اِ) کسطال . غبار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کسطال شود.
-
واژههای همآوا
-
کستل
لغتنامه دهخدا
کستل . [ ک ُ ت َ ](اِ) جعل و سرگین گردانک را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به جعل و سرگین گردانک شود.
-
کستل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kostal ۱. جعل.۲. حشرۀ سیاه پَرداری که روی سرگین حیوانات مینشیند.
-
کستل
فرهنگ فارسی معین
(کُ تَ) (اِ.) جعل ، حشره ای سیاه و پردار.
-
جستوجو در متن
-
کسطال
لغتنامه دهخدا
کسطال . [ ک َ ] (ع اِ) کَسطَل . غبار و گرد و خاک . (ناظم الاطباء). غبار. لغتی است در قسطان . (از اقرب الموارد).