کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کسره
/kasre/
معنی
حرکت زیر حرف و علامت آن؛ زیر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. زبر
۲. شکسته
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کسره
لغتنامه دهخدا
کسره . [ ک َ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) کسرة. حرکت زیر. رجوع به کسرة شود.
-
کسره
واژگان مترادف و متضاد
۱. زبر ۲. شکسته
-
کسره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کسرَة] kasre حرکت زیر حرف و علامت آن؛ زیر.
-
کسره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کسرَة، جمع: کسرات] [قدیمی] kesre تکهای از یک چیز شکسته و خردشده؛ تکه.
-
کسره
فرهنگ فارسی معین
(کَ رِ) [ ع . کسرة ] (اِ.) حرکت زیر حرف .
-
کسره
فرهنگ فارسی معین
(کِ رَ) [ ع . کسرة ] (اِ.) تکه ای از چیز شکسته . ج . کسرات .
-
واژههای مشابه
-
کسرة
لغتنامه دهخدا
کسرة. [ ک َ رَ ] (ع اِ)یک دفعه شکستن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هزیمت . وقعت علیهم الکسرة؛ یعنی هزیمت شدند. ج ، کسرات . (از اقرب الموارد). || حرکت زیر و علامت آن . (از اقرب الموارد). حرکت زیر و کسره . (ناظم الاطباء). حرکت زیر حرف و علامت ...
-
کسرة
لغتنامه دهخدا
کسرة. [ ک ِ رَ ] (ع اِ) پاره ای از چیزی شکسته . ج ، کِسَر، کِسر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قطعه ای از شیئی شکسته و منه الکسرة من الخبز. ج ، کِسَر، کِسرات ، کِسَرات . (از اقرب الموارد). || نوع و هیئت شکستن . (ناظم الاطباء).
-
کسرة
لغتنامه دهخدا
کسرة. [ک ُ رَ ] (ع اِمص ) اسم است کسر را. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
بشم
واژهنامه آزاد
Beshem ب کسره ش کسره بمعنی برویم
-
مکسور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] maksur ۱. کلمهای که دارای حرکت کسره باشد؛ کسرهدادهشده.۲. [قدیمی] شکستهشده.
-
کشکاور
واژهنامه آزاد
در گویش لری به معنای خمیازه حرف (ک) با کسره حرف (و) با کسره
-
زبر
واژگان مترادف و متضاد
بالا، فوق، کسره ≠ پایین، زیر