کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسب اندوزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کسب اندوزی
لغتنامه دهخدا
کسب اندوزی . [ ک َ اَ ] (حامص مرکب ) عمل کسب اندوز که از کار و حرفه اندوخته کند. اندوختن با ورزیدن و اشتغال . مال ورزیدن : به زور و زرق کسب اندوزی خویش نشاید خورد بیش از روزی خویش .نظامی .
-
واژههای مشابه
-
کَسَبَ
فرهنگ واژگان قرآن
کسب کرد - به دست آورد (کلمه کسب به معناي جلب منفعت به وسيله سعي و عمل است ، با صنعت و يا حرفه و يا زراعت و امثال آن ، و اين کلمه در اصل به معناي به دست آوردن چيزهائي است که حوائج مادي زندگي را برآورد ، ولي بعدها به عنوان استعاره در مورد تمامي دستآورد...
-
طیب کسب
لغتنامه دهخدا
طیب کسب . [ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زهد. (منتهی الارب ).
-
کسب کردن
لغتنامه دهخدا
کسب کردن . [ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ورزیدن . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). کوشش کردن و تحصیل نمودن . (ناظم الاطباء). الفغدن . الفنجیدن .(صحاح الفرس ) (یادداشت مؤلف ). اکتساب . حاصل کردن . بدست کردن . (یادداشت مؤلف ). اقتراف . (ترجمان القرآن ) (...
-
کسب نمودن
لغتنامه دهخدا
کسب نمودن . [ ک َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کسب کردن . تحصیل کردن . بدست کردن . بدست آوردن : آنچه تو کسب نمایی ز برای دگریست آسیا را چه ذخیره ست ز چندین تک و دو. ظهیرفاریابی .رجوع به کسب کردن شود.
-
کسب اندوز
لغتنامه دهخدا
کسب اندوز. [ ک َ اَ ] (نف مرکب ) کسب اندوزنده . مال ورز.
-
status attainment
کسب پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فرایندی که در آن فرد براساس مجموعهموقعیتهای انتسابی و اکتسابی خود در جامعه پایگاهی را به دست میآورد
-
کسب علم
فرهنگ واژههای سره
دانش اندوز
-
هم کسب
لغتنامه دهخدا
هم کسب . [ هََ ک َ ] (ص مرکب ) هم کار. هم شغل . (یادداشت مؤلف ).
-
دست کسب
لغتنامه دهخدا
دست کسب . [ دَ ک َ ] (اِ مرکب ) کسب دست . ورزیده به دست . دست آورد : سعادتی که دست کسب آدمیان نشود و پای وهم عالمیان به کنه آن نرسد... نثار روزگار... ملک الاسلام و المسلمین باد. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 62).
-
قشلاق کسب
لغتنامه دهخدا
قشلاق کسب . [ ق ِ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آورزمان حومه ٔ شهرستان ملایر واقع در 20 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو کسب به جوکاره و همدان . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 256 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات دیم و...
-
پنج کسب
لغتنامه دهخدا
پنج کسب . [ پ َ ک َ ] (اِخ ) تیخ کسب یا غیر آن دو. از محال ّ ملایر. (مجمل التواریخ گلستانه ص 146).
-
کسب کرده
دیکشنری فارسی به عربی
اصبح
-
كسب اخبار
دیکشنری فارسی به عربی
استخلاص المعلومات