کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کسبه
/kasabe/
معنی
=کاسب
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کسبه
لغتنامه دهخدا
کسبه . [ ] (اِ) ابن عرس است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
کسبه
لغتنامه دهخدا
کسبه . [ ک َ ب َ ] (اِخ ) جایی است [ به ماوراءالنهر] با کشت و برز بسیار. (حدود العالم ). قریه ای است از قرای نسف دارای منبر و بازار و نسبت بدان کسبوی باشد. (یادداشت مؤلف ) (از معجم البلدان ) : از فعل زشت و سیرت ناخوب همسری با دیو ابوالمظفرخرکنک کسبو...
-
کسبه
لغتنامه دهخدا
کسبه . [ ک ُ ب َ ] (اِخ ) نام قریه ای از نخشب است . (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
کسبه
لغتنامه دهخدا
کسبه . [ ک ُ ب َ / ب ِ ] (اِ) کسب . کنجاره را گویند و آن باقیمانده و ثفل تخمهایی باشد که روغن آن را گرفته باشند. (برهان ). ثفل چیزی باشد روغن گرفته . (انجمن آرا) (از آنندراج ). کنجاره . (جهانگیری ) (صحاح الفرس ). کنجار. (صحاح الفرس ). آنچه از چیزی بر...
-
کسبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کسبَة، جمعِ کاسب] kasabe =کاسب
-
کسبه
فرهنگ فارسی معین
(کَ سَ بِ) [ ع . کسبة ] جِ کاسب .
-
واژههای مشابه
-
کسبة
لغتنامه دهخدا
کسبة. [ ک َ ب َ] (ع اِ) از اعلام ماده سگان است . (منتهی الارب ). علم است مر ماده سگ و یا ماده گرگ را. (ناظم الاطباء).
-
کسبة
لغتنامه دهخدا
کسبة. [ ک َ س َ ب َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کاسب . (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ). مردمان کاسب ورزنده . (ناظم الاطباء). پیشه وران . رجوع به کاسب شود.
-
کسبة
لغتنامه دهخدا
کسبة. [ ک ِ ب َ ] (ع مص ) ورزیدن . || (اِ) هیئت ورزیدن ، یقال فلان طیب الکسبة؛ ای الکسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوع و هیئت ورزیدن . || ورز و کسب . (ناظم الاطباء).
-
کَسَبه و تُجار
فرهنگ گنجواژه
بازرگانان.
-
جستوجو در متن
-
kasbah
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کسبه
-
محترفه
واژگان مترادف و متضاد
پیشهور، حرفهدار، کسبه
-
tradespeople
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرگانان، کسبه، تجار، سوداگران، دکانداران