کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسالت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تمارض
واژگان مترادف و متضاد
اظهار کسالت، بیمارنمایی، ناخوشنمایی
-
نقاهت
واژگان مترادف و متضاد
بیمارخیزی، کسالت، ناخوشی، نقهی
-
morbidity 1
رنجوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] کسالت و ناخوشی ناشی از بیماری یا به دنبال آن
-
altitude sickness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری ارتفاع، کسالت در اثر ارتفاع زیاد
-
چَمچه مال
لهجه و گویش تهرانی
کسالت قبل از شروع مرض
-
illnesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری ها، بیماری، مرض، ناخوشی، کسالت، خستگی، عارضه کسالت، اهو، شرارت، بدی، سقم
-
illness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری، مرض، ناخوشی، کسالت، خستگی، عارضه کسالت، اهو، شرارت، بدی، سقم
-
dysphoria
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیسفریا، احساس ملالت و کسالت، بی قراری
-
sickness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری، مرض، عارضه کسالت، خستگی، سقم
-
مرض
واژگان مترادف و متضاد
بیماری، درد، رنجوری، عارضه، کسالت، ناخوشی ≠ سلامتی، صحت، عافیت، تندرستی
-
مریضی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیماری، عارضه، کسالت، ناخوشی ۲. علت ۳. تب، درد
-
تکاسل
فرهنگ فارسی معین
(تَ سُ) [ ع . ] (مص ل .) کاهلی نمودن ، خود را به کسالت زدن .
-
longsome
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طولانی مدت، خسته کننده، طولانی، مطول، کسالت اور
-
disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال، بی نظمی، نابهنجاری، بی ترتیبی، اشفتگی، کسالت، ژولیدگی، مغشوش کردن، مختل کردن، بر هم زدن
-
مسترابه
واژهنامه آزاد
زنی که به سن حیض شدن رسیده ولیکن به جهت کسالت یا طبعاً حیض نمی شود.