کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کسادی
معنی
( ~ .) [ ع - فا ] (حامص .) بی رونقی .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
بیرواجی، بیرونقی، بیمعاملگی، رکود ≠ رونق
دیکشنری
austerity, doldrums, downturn, recession, slack, slowdown, sluggishness, slump
-
جستوجوی دقیق
-
کسادی
لغتنامه دهخدا
کسادی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص ) ناروایی متاع و کالا در بازار و بی رواجی و نداشتن خریدار. (ناظم الاطباء). عدم رواج . صاحب آنندراج گوید یاء مصدری به کساد ملحق کنند و بهمان معنی مصدری استعمال کنند از عالم (از قبیل ) نقصان و نقصانی و جریان و جریانی . (آنند...
-
کسادی
واژگان مترادف و متضاد
بیرواجی، بیرونقی، بیمعاملگی، رکود ≠ رونق
-
recession
کسادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] دورۀ موقت افت اقتصادی که در آن تجارت و فعالیتهای صنعتی کاهش مییابد
-
کسادی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا ] (حامص .) بی رونقی .
-
کسادی
دیکشنری فارسی به عربی
فترة الهدوء , کآبة , کساد
-
واژههای مشابه
-
low season
فصل کسادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دورهای از سال که در آن تعداد مسافران کمتر از مواقع دیگر و قیمت اتاقها و کرایۀ وسایل نقلیه ارزانتر است
-
depression1
کسادی دامنهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] وجود رکود درازمدت و شدید در اقتصاد و بازار
-
جستوجو در متن
-
stagnation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رکود، ایستایی، کسادی
-
رواج
واژگان مترادف و متضاد
تداول، جریان، رایج، رونق، متداول ≠ کسادی
-
مگسپرانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیکاری ۲. کسادی بازار
-
کساد
دیکشنری عربی به فارسی
پس رفت , بازگشت , اعاده , کسادي , بحران اقتصادي
-
بیمعاملگی
واژگان مترادف و متضاد
بیرواجی، بیرونقی، بیمشتری، رکود، کسادی ≠ رونق
-
stringency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سختی، سخت گیری، شدت، کسادی، تند و تیزی