کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کساحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کساحة
لغتنامه دهخدا
کساحة. [ ک َ ح َ ] (ع اِمص ) برجای ماندگی از دست و پای و لنگی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). برجای ماندن از دست و پای و اکثر در پای استعمال شود. (از اقرب الموارد). || بیماری است که آن را راشیتیسم گویند. (یادداشت مؤلف ). || (اِ) برف روفته . (آنندراج ) ...
-
جستوجو در متن
-
کساح
لغتنامه دهخدا
کساح . [ ک َس ْ سا ] (ع ص ) خاک روب . (مهذب الاسماء). خاک کش . (دهار). رجوع به کسح و کساحة شود.
-
لنگی
لغتنامه دهخدا
لنگی . [ ل َ ] (حامص ) صفت لنگ . حالت و چگونگی لَنگ . شلی . عرج . عتب . کساحة. (منتهی الارب ) : رهواری سفینه چه بینی که گاه غرق بهر صلاح لنگی لنگرنکوتر است . خاقانی .سَخی ً، نَکَب ؛ لنگی شتر. خزعه ؛ لنگی در یکی ازدو پا. زمال ؛ لنگی شتر. کتف ؛ لنگی ست...