کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کر کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کُر نشستن
لهجه و گویش تهرانی
حاشا کردن، زیردرروی
-
کِرِ هَم
لهجه و گویش تهرانی
هم سن و سال
-
کر زنگو
واژهنامه آزاد
حیوانی شبیه سنجاب که مرغ و جوجه شکار میکند
-
هر کر
واژهنامه آزاد
هِرُ کِرْ:(heroker) در گویش گنابادی یعنی مسخره کردن و مسخره بازی درآوردن و ریشخند همراه با خنده
-
کام و کر
لغتنامه دهخدا
کام و کر. [ م ُ ک َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) مراد و هوی . از اتباع و کر بمعنی مراد و مقصود است . (یادداشت مؤلف ) : کار بی علم کام و کر ندهدتخم بی مغز بار و بر ندهد.سنایی غزنوی (از فرهنگ نظام ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ).دهر اگر خوان زندگانی ساخت خورد هر...
-
کر و فر
لغتنامه دهخدا
کر و فر. [ ک َرْ رُ ف َرر ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جنگ و گریز. آویز و گریز. حمله و گریز. (یادداشت مؤلف ) : یک سوار روپوشیده مقدم ایشان که رسوم کر و فر نیک می دانست . (تاریخ بیهقی ). آبی بود در پس پشت ایشان تنی چند از سالاران کار نادیده گفتند خوش خو...
-
کور و کر
لغتنامه دهخدا
کور و کر. [ رُ ک َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) آن که دیدن و شنیدن نتواند: محارم شاه باید کور و کر باشند یعنی ابراز اسرار شاه نکنند. مثل کسانی که ندیده و نشنیده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کنایه از مردم بی خرد و نادان . بی بصیرت و جاهل : آنچه گف...
-
زنگ کر کردن
لغتنامه دهخدا
زنگ کر کردن . [ زَ ک َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از خاموش ساختن و ملزم گردانیدن . گویند که زنگش را کر کردیم ؛ یعنی ساکتش کردیم و یا گوشمالش دادیم و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته . و زنگش کر است در حق کسی گویند که از مکنت و جاهی به ادبار و افتقار اف...
-
کار و کر
لغتنامه دهخدا
کار و کر. [ رُ ک َ ] (اِ مرکب ) در نسخه ٔ حسین وفائی به معنی مراد و تولا و پشت وپناه است . (جهانگیری ). پشت و پناه و مراد و مقصود باشد . (برهان ) (آنندراج ). حسین وفائی این لغت را از صحاح الفرس نقل کرده و دیگران از حسین وفائی یکی بعد از دیگری گرفته ا...
-
کُر و شُر
فرهنگ گنجواژه
شستشو.()کردن.
-
کَرّ و فَرّ
فرهنگ گنجواژه
شکوه و دبدبه.
-
کَرّ و فَرّ
فرهنگ گنجواژه
های و هو.
-
کَر و کور
فرهنگ گنجواژه
نادان.
-
کَر و لال
فرهنگ گنجواژه
فردی که نتواند صحبت کند و بشنود.
-
کور و کر
فرهنگ گنجواژه
1ـ علیل2ـ محرم 3ـ مردم بی خبر، کور و کر شدن، کور و کر بودن