کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کر نشستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زنگ کر
لغتنامه دهخدا
زنگ کر. [ زَ گ ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زنگی که آواز ندهد. (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
ساکره کر
لغتنامه دهخدا
ساکره کر. [ رِ ک ُ ] (اِخ ) گنبدی است در پاریس بر روی تپه ٔ مونتمارتر که 80 گزبلندی دارد و ارتفاع ناقوس آن 100 گز است . بنای این گنبد بسال 1875 م . آغاز شد و در 1914 پایان یافت .
-
کر زمان
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِمر.) آسمان ، عرش ، سپهر.
-
تل کر
لغتنامه دهخدا
تل کر. [ ت َ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میرزاوند است که در بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
سراب کر
لغتنامه دهخدا
سراب کر. [ س َ ک َ ] (اِخ )دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 33 هزارگزی باختر نورآباد و 22 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد بکرمانشاه . هوای آنجا سرد و دارای 600 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و مزرعه ٔ کمره تأمین می شود. م...
-
سایه کر
لغتنامه دهخدا
سایه کر. [ ی َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه واقع در 32 هزارگزی شمال باختری سنقر و 3 هزارگزی هفت آشیان دامنه . سردسیر. دارای 270 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و رود کریجه تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوب ، ت...
-
سنگ کر
لغتنامه دهخدا
سنگ کر. [ س َ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه . آب آن از چشمه و رود نورآباد. شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
جرس کر
لغتنامه دهخدا
جرس کر. [ ج َ رَ س ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جرس کم آواز. (بهارعجم ) (آنندراج ).
-
هِرُ کِرْ
لهجه و گویش گنابادی
heroker در گویش گنابادی یعنی مسخره کردن و مسخره بازی درآوردن و ریشخند همراه با خنده
-
کِرّ آویدن
لهجه و گویش بختیاری
kerr âvidan چروک شدن.
-
کِرِّ تنیر
لهجه و گویش بختیاری
kerr-e tanir ker zadan .
-
کِر جِلنگ
لهجه و گویش بختیاری
kerjeleng خرچنگ.
-
کِر زدن
لهجه و گویش بختیاری
ker zadan نحوه قرار دادن هیزمها در تنور بهطورى که بهخوبى بسوزد و دود نکند.
-
کُرِّ کناروو
لهجه و گویش بختیاری
korr-e kenârow سوراخ سنگ مستراح، چاله مستراح.
-
کِرِّ کیک
لهجه و گویش بختیاری
kerr-e kik شیون، مویه.