کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کریر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کریر
لغتنامه دهخدا
کریر. [ ] (اِ) قثای کبیر است که به فارسی خیار بزرگ نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
کریر
لغتنامه دهخدا
کریر. [ ک َ ] (ع اِ) آواز سینه که به آواز گلوی خبه کرده ماند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). آواز و صدا کردن کسی باشد که سینه ٔ او گرفته باشد. (برهان ). آواز گلوی خبه کرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صدای کسی که او را خفه م...
-
کریر
لغتنامه دهخدا
کریر. [ ک َ ] (ع مص ) کَرّ. (ناظم الاطباء). رجوع به کر شود.
-
کریر
لغتنامه دهخدا
کریر. [ ک ُ ] (اِ) پیشکار و پاکار باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
کرور
لغتنامه دهخدا
کرور. [ ک ُ ] (ع مص ) کَرّ. کریر. تکرار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). میل نمودن و حمله کردن بر کسی . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || برگردیدن سوار از میدان جنگ جهت جولان و دوباره بازگشتن برای نبرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب المو...
-
کر
لغتنامه دهخدا
کر. [ ک َرر ] (ع مص ) حمله کردن بر کسی و میل نمودن بدو. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). میل نمودن و حمله کردن . یقال : انهزم عنه ثم کر علیه . کُرور. تَکرار. (اقرب الموارد). || برگردیدن سوار از میدان جنگ جهت جولان و دوباره بازگشتن برای نبرد. (از ...