کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کریبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کریبان
لغتنامه دهخدا
کریبان . [ ک َ ] (اِ) ابوحاتم گوید که کریبان فارسی جِرِبّان است ، بمعنی درع و جیب . (از المعرب جوالیقی ص 99). مأخوذ از گریبان است . رجوع به گریبان شود.
-
جستوجو در متن
-
شرلی
لغتنامه دهخدا
شرلی . [ ش ِ ] (اِخ ) یا سر آنتونی شرلی . برادر سرتامس شرلی دوم و پسر سرتامس شرلی اول ، (متولد 1565 م . ؟ -متوفای 1635 م .). در هلند به خدمت مشغول شد (1576) و سپس در نورماندی خدمت کرد (1591 م .) و فرماندهی سپاهیانی که با کریبان در اسپانیا می جنگیدند ...