کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرکو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرکو
لغتنامه دهخدا
کرکو. [ ] (اِ) اسم شیرازی بطیخ فج است که با تخم می خورند مانند قثا. (فهرست مخزن الادویه ).
-
کرکو
لغتنامه دهخدا
کرکو. [ ک َ ] (اِ) به لغت اهل کرمان ، خربزه ٔ کوچک نارس باشد. (ناظم الاطباء).
-
کرکو
لغتنامه دهخدا
کرکو. [ ک َ ] (اِخ ) کرکوی . کرکویه نام شهری است به سیستان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کرکوی و کرکویه شود.
-
کرکو
لغتنامه دهخدا
کرکو. [ ک ُ ] (اِ) نوعی از درخت افرا که در جنگلهای آلاداغ و بزداغی و کلیداغی ، واقعدر شهرستان بجنورد و جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران و همچنین در جنگلهای ارسباران موجود است . آن را در خراسان و بجنورد کُرکو، در منجیل آقچه قیین ، در پل سفید تُل و در کت...
-
کرکو
لغتنامه دهخدا
کرکو. [ ک ُ ] (اِ) کُرب . کُرُف . کرکوم . تلین . کپلت . کلم . کیکم . (از جنگل شناسی ساعی ج 2 صص 207-208). رجوع به کرب و نامهای دیگر این گیاه شود.
-
واژههای مشابه
-
کرکو پوتو
واژهنامه آزاد
کرکو پوتو (Karkoo potoo)- معنی = نوعی میوه جالیزی مثل خربزه
-
جستوجو در متن
-
ککئین
لغتنامه دهخدا
ککئین . [ ک َ ک َ ] (اِ) نام گونه ای از افرا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام درخت کرکو. (جنگل شناسی ساعی ). و رجوع به کرکو و جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 208 شود.
-
تله
لغتنامه دهخدا
تله . [ ت َ ل َ / ل ِ ] (اِ) نام نوعی افرا است در باجگیران و آن را کرکو و آقچه قیین نیز نامند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کی کف
لغتنامه دهخدا
کی کف .[ ک َ ک ُ / ک ِ ک ُ ] (اِ) نام گونه ای از افرا در رودبار. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از گونه های درخت افراست که به نام افرای مون پلیه موسوم است و در شمال ایران به نامهای کهوک و کرکو نیز خوانده می شود. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرکو...
-
گرگو
لغتنامه دهخدا
گرگو. [ گ ُ ] (اِخ ) قصبه ای است در کلار. نصیرالدوله شهریاربن کیخسرو (717 - 725 هَ. ق .) قصبه و قصری و بازاری در گرگو ساخت که لابد همان کرکو است که در 850 هَ . ق . اقامتگاه ملک اویس بن کیومرث در کرگوگردن بود و بدون شک همان کرکو یا گرگواست . (ترجمه ٔ ...
-
کرب
لغتنامه دهخدا
کرب . [ ک َ ] (اِ) یکی از گونه های درخت افرا که در جنگلهای شمال ایران فراوان است و جزو درختان نواحی مرتفع جنگلهاست . کرف . کرکو. تلین . ککم . کیکم . چیت . که پلت . افرای صحرایی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
سفیدکرکو
لغتنامه دهخدا
سفیدکرکو. [ س ِ ] (اِ مرکب ) نامی است که به افرا دهند و در ارتفاعات زیاد جنگلهای شمال بین 1500 و 2600متر از سطح دریا میروید. آن را در کتول سفیدکرکو و در رامیان کرکو میخوانند. (از جنگل شناسی ج 2 ص 208).
-
تل
لغتنامه دهخدا
تل . [ ت ُ ] (اِ) نام درختی است که در پل سفید به کُرکُو دهند و این درخت در جنگلهای آلاداغ و بجنورد و جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران و همچنین در ارسباران یافت شود. رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 208 شود.