کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرکمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرکمة
لغتنامه دهخدا
کرکمة. [ ک ُ ک ُ م َ ] (ع اِ) پاره ای از عصفر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زعفران . (از المعرب ص 291). رجوع به کرکم شود.
-
جستوجو در متن
-
کرکم
لغتنامه دهخدا
کرکم . [ ک ُ ک ُ ] (اِ) زعفران . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). عربی زعفران . (غیاث اللغات ). لیث گوید: آن زعفران است و ابوعمرو گوید کرکم و کرنب نباتی است که به زعفران مشابهت دارد. (ترجمه ٔ صیدنه ). ابن سراج گوید: کُرکُم اعجمی است و زعف...