کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرپه شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرپه شدن
لغتنامه دهخدا
کرپه شدن . [ ک ُ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دیرتر از موعد کاشته شدن زرع یا کشت . (یادداشت مؤلف ). کم پشت و کم بالیده شدن کشت بسبب دیر کشته شدن .
-
واژههای مشابه
-
کُرپه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ← کشت کُرپه
-
کرپه جنگل
لغتنامه دهخدا
کرپه جنگل . [ ک ُ پ َ / پ ِ ج َ گ َ ] (اِ مرکب )جنگل که تنها بوته های خرد دارد. (یادداشت مؤلف ).
-
late planting
کشت کُرپه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت گیاه زراعی دیرتر از زمان معمول آن متـ . کُرپه
-
جستوجو در متن
-
استحلاس
لغتنامه دهخدا
استحلاس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استحلاس سنام ؛ پیه ناک شدن کوهان توبرتو. (از منتهی الارب ). || استحلاس نبات ؛ انبوه و کُرپه شدن گیاه و پوشانیدن زمین را. (منتهی الارب ). پوشیدن گیاه زمین را. منفرش شدن . مفروش شدن : و ربما استحلست الأرض منه [ من نبات اِذ...
-
کرپا
لغتنامه دهخدا
کرپا. [ک ُ ] (اِ) در ترکی میوه ٔ دیررس و بره ٔ دیرزاد و مانند اینهاست ، یعنی میوه ای که برخی درختان دوباره پس از سپری شدن هنگام میوه دهی خود می دهند یا بره ای که برخی گوسفندان دوباره در تابستان می زایند. ولی چون این گونه میوه ها و بره ها همیشه کوچکتر...
-
اسیر
لغتنامه دهخدا
اسیر. [ اَ ] (ع ص ) گرفتار . مقیّد. محبوس . (غیاث ). دستگیر. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ). دستگیرکرده . (مهذب الاسماء) (شرفنامه ٔ منیری ). مأسور. بسته . بندی . (غیاث ): و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً. (قرآن 8/76). اخیذ. (تفلیسی ...