کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرپه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کرپه
/korpe/
معنی
=شبدر
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرپه
لغتنامه دهخدا
کرپه . [ ک ُ پ َ / پ ِ ] (اِ) کرپا. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرپا در معنی هلندوز شود.
-
کرپه
لغتنامه دهخدا
کرپه . [ ک ُ پ َ / پ ِ ] (اِ) گیاه بسیار از یک نوع که انبوه و سبز و کوتاه روئیده باشد. دسته ٔ گیاه انبوه بر زمین روئیده . مقابل تنک . (یادداشت مؤلف ). || دیر کاشتن در زراعت . مقابل هراکش . کشتی که بعلت کمی آب در دست آخر کاشته می شود. (یادداشت مؤلف ...
-
کرپه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (زیستشناسی) [قدیمی] korpe =شبدر
-
کرپه
واژهنامه آزاد
بچه گوسفند تازه به دنیا امده
-
واژههای مشابه
-
کُرپه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ← کشت کُرپه
-
کرپه شدن
لغتنامه دهخدا
کرپه شدن . [ ک ُ پ َ / پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دیرتر از موعد کاشته شدن زرع یا کشت . (یادداشت مؤلف ). کم پشت و کم بالیده شدن کشت بسبب دیر کشته شدن .
-
کرپه جنگل
لغتنامه دهخدا
کرپه جنگل . [ ک ُ پ َ / پ ِ ج َ گ َ ] (اِ مرکب )جنگل که تنها بوته های خرد دارد. (یادداشت مؤلف ).
-
late planting
کشت کُرپه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت گیاه زراعی دیرتر از زمان معمول آن متـ . کُرپه
-
جستوجو در متن
-
کرپا
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) = گرپا. کرپه : شبدر.
-
هراکش
لغتنامه دهخدا
هراکش . [ هََ ک َ ] (اِ) زود کاشتن زراعت مقابل کرپه که دیر کاشتن است . هراکش ثلث اول زراعت است که کشته می شود و ثلث دوم را ورکش و سوم را کرپه میگویند. هراکش را در اطراف تهران درماه میزان (مهر) میکارند. (از یادداشتهای مؤلف ).
-
کرپ ارسلان
لغتنامه دهخدا
کرپ ارسلان .[ ک ُ اَ س َ ] (اِخ ) (از: کرپ (کرپه )، کوچک و کوتاه + ارسلان ، شیر). (از شهریاران گمنام ص 241). علاءالدین کرپه ارسلان یا کرپاارسلان پسر ارسلان آبه از پادشاهان سلجوقی آذربایجان است . وی در سال 584 هَ . ق . نزد طغرل سوم آخرین پادشاه سلجوقی...
-
کرپا
لغتنامه دهخدا
کرپا. [ک ُ ] (اِ) در ترکی میوه ٔ دیررس و بره ٔ دیرزاد و مانند اینهاست ، یعنی میوه ای که برخی درختان دوباره پس از سپری شدن هنگام میوه دهی خود می دهند یا بره ای که برخی گوسفندان دوباره در تابستان می زایند. ولی چون این گونه میوه ها و بره ها همیشه کوچکتر...
-
کرپا
لغتنامه دهخدا
کرپا. [ ک ُ ] (اِ) گیاهی باشد که آن را هلندوز خوانند. (لغت فرس اسدی ). گیاهی باشد دارویی و آن را هلندوز هم گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). گرپا. کربا. (از برهان ). نوعی از ریباس است . (یادداشت مؤلف ).کرپه . کرپاوان . شبدر. (فرهنگ فارسی معین ). ای...