کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کروی
/koravi/
معنی
بهشکل کُره؛ مدوّر.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
گویال
دیکشنری
globular, spherical, round
-
جستوجوی دقیق
-
کروی
لغتنامه دهخدا
کروی . [ ک ُ ] (اِخ ) نام یکی از خویشان افراسیاب که سعی در کشتن سیاوش نمود. (فرهنگ جهانگیری ) (از فهرست شاهنامه ٔ ولف ). گروی . گروی زره . رجوع به گروی زره شود.
-
کروی
لغتنامه دهخدا
کروی . [ ک ُ رَ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به کره . گردو مانند کره . (ناظم الاطباء). چون کره . به شکل کره . گرد. مدور. گوی گونه . (یادداشت مؤلف ). کُری ّ، یعنی منسوب به کرة. (از اقرب الموارد). رجوع به کره شود.
-
کروی
فرهنگ واژههای سره
گویال
-
کروی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به کرَة) [عربی: کرویّ] koravi بهشکل کُره؛ مدوّر.
-
کروی
فرهنگ فارسی معین
(کُ رَ) [ ع . ] (ص .) منسوب به کره ، هر چیز گرد و کره مانند.
-
واژههای مشابه
-
کروی زره
لغتنامه دهخدا
کروی زره . [ ک ُ ی ِ زِ رِه ْ ] (اِخ ) نام یکی از خویشاوندن افراسیاب است و در کشتن سیاوش سعی بسیار کرده است . (برهان ). وی سرانجام گرفتار گیو شد و به قتل رسید. (از آنندراج ). گروی زره : کروی زره را بیاورد گیودوان با سپهدار پیران نیو. فردوسی .رجوع به ...
-
spherical sector
قطاع کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جسم حاصل از دَوران قطاعی از یک دایره حول قطری از آن دایره متـ . قطاع کره sector of a sphere
-
spherical segment
قطعۀ کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جسم محدود به یک کره و دو صفحۀ موازی که یا کره را قطع میکنند یا یک مماس بر کره هستند متـ . قطعۀ کره segment of a sphere
-
sphericity
کرویشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درجۀ نزدیک شدن شکل ذره به کره
-
spherical mirror
آینۀ کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آینهای که سطح بازتابندۀ آن بخشی از یک کره است
-
spherical aberration
اَبیراهی کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] عیبی در وسایل اپتیکی کروی که به موجب آن پرتوهای موازی تابیدهشده به نواحی مرکز و کنارهها در یک نقطه کانونی نمیشوند
-
spherical powder, rounded powder
پودر کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پودری که دانههای آن کرویاند
-
circular level, universal level, spherical level
تراز کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] ترازی که سطح زبرین آن کروی است و حباب داخل آن دایره است
-
globular protein
پروتئین کروی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] پروتئینی که متشکل از زنجیرههای آمینواسیدی بلندی است که به شکلی پیچیده تابیده شدهاند